معرفی مقاله:
محسن وزیریمقدم به نسل دوم هنرمندان نوگرای ایران تعلق دارد. نسل اول که در سالهای میانه و پایانی دهی بیست شمسی با انجمن و نشریه جنجالی خروس جنگی ظاهر شده بود، با شباهتهایی به نسل اول روشنفکران ایرانی همچون آخوندزاده، طالبوف و کرمانی، خود را در جایگاه هنرمندانی آگاه و پیشرو میدیدند که قصد داشتند جامعه را متوجه امر «پیشرفت» هنر در غرب کنند. او اگرچه تا نیمهی دهی سی آثاری با مضامین نگارگری ایرانی و تلاشهای ناموفقی در تبدیل این مضامین به نوعی فرمگرایی ناپخته و ابتدایی دارد. اما به نظر میرسد که خیلی زود، متأثر از آموزش در آکادمیهای غربی یا قسمی خودآگاهی راهش را از شیوهی غالب هنر نوگرای ایران سوا میکند. از اواخر دهی سی با نوعی نقاشی شنی بر مبنای فرم ناب و بداههپردازی توجه محافل هنری را ـ اغلب در غرب ـ به خود جلب کرد.
اهمیت کار محسن وزیریمقدم در این است که نه درگیر ارجاعات سنتگرایانه و شرقشناسانه سقاخانه و نقاشی خط در اوج رواج این جریانات میشود. نه هنرش را قربانی تعهدی بازنمایانه میکند. درست روی مرز این تقابل میایستد. او هنری به وجود میآورد. ـ البته در مقیاس تاریخی ـ جغرافیای خود و با شرط لحاظ کردن این دو ـ خودویژه و در سبک به غایت انتزاعی و از این منظر خودآئین. انتخابی هوشمندانه که وزیری مقدم را در مقام استثنای وضعیت نگه میدارد.
هنر محسن وزیریمقدم گرچه در جغرافیای خود استثنایی و قابل توجه است. اما در نقدی درونماندگار، خودانگیختگی آن در مقابل پذیرندگی و تخیلش در مقابل فهم هندسی آن، کمتوان است. از سوی دیگر در مقیاس تاریخی و جغرافیایی خود، از خاصیت انقلابی مدرنیسم و هنر آوانگارد نیز برخوردار نیست. این نظم هندسی در کارهای او، بیشتر محصول فعالیت مستقیم فهم و آزمون و تمرین به نظر میرسد تا تخیل.
.
بخشی از مقاله:
میان اثر هنری و آزادی فردی همواره شکافی وجود دارد. هنر، هرچند از فردیت هنرمند و خودانگیختگیِ تخیل او منشأ میگیرد. اما تنها هنرمند نیست که اثری را خلق میکند. تأکید بیش از اندازه بر فردیت هنرمند، تأثیر جامعه را در خلق اثر نادیده میگیرد. این امر تنها شامل تأثیرات اجتماع بر حس و تخیل و فهم هنرمند نیست. بلکه مهمتر از آن شامل داوری اجتماعی در باب اثر هنری نیز هست. …