معرفی مقاله:
اردشیر محصص و چیزهای دیگر به قلم حمید دباشی است. اردشیر محصص بعد از انقلاب ۵۷، وطنش را برای همیشه ترک گفت و در ایالات متحده اقامت گزید. در آنجا، در ابتدا آنچه در دهه ۶۰ در ايران ميگذشت ذهنش را بیش از هر چیز دیگر به خود مشغول میکرد، و به تدریج با سیاست کشور دوماش درگیر شد و به مسائل استعمار جهانیشدة دوران رونالد ریگان و پس از آن پرداخت. اردشیر محصص را باید، در اوج نشاط انتقادی و موفقیت هنریاش، پیش از هر چیز در زمینة مدرنيتة تصویریاي قرار دهیم که زمانی او را در بر میگرفت و از او تجلیل میکرد.
نوعی واژهنگاری انقلابی در پس واژگان تصويری اردشیر محصص وجود دارد، که در عمق قواعد و ریختشناسی مدرنیته تصویری یاد شده ریشه دارد و بدون در نظر گرفتن آن “خواندن” تصویرهای محصص امکانپذیر نیست. محصص توسط نهاد مستقر ادبی و هنری کشور به عنوان هنرمندی برجسته شناخته شد، هنرمندی که از استعدادی پربار برای نگاهي عمیق و شاید آزاردهنده براي بيرون كشيدن به امر گروتسک از دل واقعیت معمول برخوردار بود.
آثار او صرفا سیاسی نبود. نگاه او وجهی کیهانی، متافیزیکی و مجازی داشت؛ او میتوانست تنها با چند خط ساده روح از شکلافتاده؛ یک مردم، یک ملت و یک جهان را به تصویر بکشد. محصص مهمترین چهرهپرداز سیاسی امر تصویری است. کسی که امور واضح را آشکار میکند. او نشان ویژه نشانه طغیان ماست. سرشت سیاسی تلاش فراگیر او برای فرهنگپذیر کردن خشن امر کلامی به هیئت امر تصویری، و گوش زد کردن اینکه حروف و واژهها چیزی بیشتر از شکلها و نشانهها نیستند، محصص را تا بن وجود سیاسی میکند. سیاست او تنها سیاست تجربه- آنجا- را – داشتن یا سیاست تجربه – آن- را- دیدن نیست. سیاست محصص سیاست همیشه ملموس هنوز- آنجا – را – دیدن است. او هنوز آنجاست.
.
برای مطالعه بیشتر دربارهی اردشیر محصص میتوانید مقالهی «اردشیر محصص و طنز نگاری نو» را مطالعه کنید.
.
بخشی از مقاله:
من اردشیر محصص هستم. اما دوست دارم فقط به نام کوچکم شناخته شوم. چرا که نام کوچکم را بسیار دوست دارم و فکر میکنم این بهترین اسمی بودهاست که میتوانستند روی من بگذارند. نام زیبایی است. به خصوص وقتی آن را در زیر یا توی طرحهایم مینویسم…