معرفی مقاله:
اردیبهشت امسال گالری کاف مکان جدید خود را با نمایشی از طراحیهای مجید فتحیزاده افتتاح کرد. نمایشی که به منظور رونمایی از فضای جدید گالری فروتنانه و بیسر و صدا به نظر میرسد. طراحیهایی غالباً در سایز کوچک که پیش از هر چیز و علیرغم محتوای استیتمنت، اتودهای تمرینی آرتیست در کارگاهش را تداعی میکنند. به خصوص که طبیعت سبز و عمارت بزرگِ میان آن، به همراه موسیقی فخیم کلیسایی، آثار تجسمی را تحت شعاع قرار داده بود و در واقع طراحیها مقهور فضا شده بودند. در نمایشگاه مذکور عظمت سنگین و خیرهکنندگی تکنیکی نقاشیهای فتحیزاده جای خود را به موسیقی انتخابی داده بود در حالی که مخاطب بیش از هر چیز اتودهایی میدید که در «حاشیهی فضا و صدا» قرار داشتند. این توضیحات از این روست که بر اهمیت فضا و عناصر ضمنی بر ادراک مخاطب تأکید کنم، چرا که صحنهی اجرای نمایش و چیدمان عناصر در فضا، کیفیت دریافت مخاطب از آثار را بسیار متأثر میکند.