معرفی مقاله:
طراحی گرافیک چیست که این همه مرا به خود مشغول کرده است؟
این نوشتار تلاشی است در جهت طرح پرسشهایی که تاکنون ذهن بسیاری از ما را در راستای کار و حرفهمان به خود مشغول داشته، و به نظر میرسد تفکر دربارهی آنها برای موقعیت فعلی ما ضروری است. هر چند ارائهی تعریفی «قانعکننده» از طراحی گرافیک، خیال هیچ یک از ما را به عنوان طراح، مدرس و یا هنرجو آسوده نخواهد کرد، امید است مطرح کردن چنین دغدغههایی، ما را به واکاوی بیشتر در رشتهی طراحی گرافیک و كار حرفهای مرتبط با آن وادارد و فضای ایستای حاکم بر این رشته را هر چند به طور محدود، دستخوش تحول نماید.
بخشی از مقاله:
از آنجا که در مقالهی قبلی خود به تعریف سایت ویکی پدیاـ که متأسفانه یکی از پر مراجعهترین دانشنامهها در ایران است ـ از واژهی تایپوگرافی رجوع کرده بودم و آن را به عنوان یک تعریف کلیدی مورد استفاده قرار داده بودم، بر خود واجب میدانم که در این نوشتار با نگاهی انتقادی به تعریف مندرج در این دانشنامه در باب طراحی گرافیک بپردازم. بر اساس تعریف ویکیپدیا:
طراحی گرافیک فرآیندی خلاق است ـ اغلب متشکل از یک طراح و یک مشتری و معمولاً در پیوند با سازندگان و تولیدکنندگان فرم (به طور مثال چاپگرها، تابلوسازها و غیره)ـ که به منظور ارائهی یک پیام (یا پیامهایی) به یک مخاطب معین به عهده گرفته میشود. این رشته همچنین به عنوان ارتباط بصری یا دیزاین ارتباطات نیز اشاره میشود…. ترکیببندی یکی از مهمترین ویژگیهای طراحی گرافیک است بهویژه وقتی مواد ازلی (یکباره) یا عناصر گوناگون استفاده میشود.
موشکافی مفروضات این تعریف، میتواند گامی اساسی در نقد آنها باشد. از آنجا که در این تعریف، خلاقیت و فرآیند خلاق، به عنوان ویژگی اساسی دیزاین مورد تأکید قرار گرفته است، بنابراین ضروری است به تعریف این دانشنامه از واژهی خلاقیت رجوع کنیم:
«خلاقیت به ابداع یا گرایش به هر چیز جدیدی (یک محصول، راه حل، اثر هنری، اثر ادبی، جوک و غیره)که ارزش داشته باشد تلقی میگردد…. ” ارزشمند” میتواند به روشهای مختلفی تعریف شود.»
در تعریف بالا نوآوری و ابداع هر چیز تازه به شرط ارزشمند بودن، ملاک خلاق بودن آن معرفی شده است. سؤال این است که ارزشمندی به چه معناست و چگونه و بر اساس کدام معیارها میتوان اثری را ارزشمند و یا فاقد ارزش تلقی کرد؟ میتوان این روند را به همین ترتیب ادامه داد و دید که معنی مورد نظر این سایت از ارزشمندی چیست؟ اما با همین بررسی مختصر به نظر میرسد که تعاریف یاد شده دربردارندهی شرح اسماند۶؛ به این معنی که واژهای با واژهای دیگر مترادف تعریف شده است؛ بنابراین وجههی دور و تسلسل، حاصل این گونه تعاریف محسوب میشود. از این رو چنین تعاریفی در ذات خود نابسنده بوده، چیزی به دانش و معلومات ما نمیافزایند. آیا ارزشمندی مفهومی مطلق است؟ چگونه میتوان ارزشمندبودن بسیاری از ابداعات دو سدهی گذشته را توجیه کرد؟ پرسش این است که روشن سازیم ارزشمندی به طور کلی چه نوع فضایی را تداعی میكند؟ دارای چه نوع فضای تداعی است؟ چگونه میتوان بر ارزشمندی یک دستاورد نو در کنار زیانها و خسارات جبرانناپذیری که بر محیط زیست، فرهنگ و اخلاق یک جامعه وارد میسازد، صحه گذاشت؟ تفسیر نادقیق و کلی که در این دیدگاه از مفهوم خلاقیت ارائه شده، به روشن ساختن حیطهی طراحی گرافیک یاری نمیرساند. امروزه بر کسی پوشیده نیست که مصرفزدگی و اقتصاد مبتنی بر تولید سرمایهی بیشتر، بدون توجه به نیازهای ضروری بشر، آیندهی کرهی ما را هر چه بیشتر دستخوش مخاطرات جبرانناپذیر ساخته است. بنابراین ارزشمندی به عنوان ویژگی اساسی در راستای تشخیص خلاقیت، در معرض پرسشهای اساسی است. به گمان نگارنده ارزشمندی آن چنان که در تعریف خلاقیت آمده، قطع نظر از تأثیری که در سطحی گستردهتر بر سایر ابعاد زندگی اجتماعی انسان دارد، فاقد معنی و مهمل مینماید.