بخشی از مقاله:
در آن زمان در یوگسلاوی بودم که کمکم پوسترهای کوچک و کارتهایی از تچینگ دریافت کردم که درمورد کارهای مختلفی که انجام میداد خبررسانی میکرد. طول مدت تمامی کارهایش یک سال بود.
آشنایی من با تچینگ به دههی ۱۹۸۰ و در حین اجرای کار با طناب بازمیگردد (که نام دیگرش زندگی: پرفورمنس یکساله، ۱۹۸۴ـ۱۹۸۳ بود)؛ آن روز که او و لیندا مونتانو طناب میان خود را پس از اینکه یک سال با آن به هم بسته شده بودند، طی تشریفاتی، بریدند من هم آنجا بودم. این اتفاق در آپارتمانی کوچک، کاملاً تاریک و در حضور حدود چهل نفر رخ داد. به خاطر دارم که بیشتر با لیندا صحبت میکردم و تلاش میکردم با تچینگ هم گفتوگو کنم، اما دستآخر منصرف شدم؛ چراکه فکر میکردم یا آنقدر خجالتی است که نمیتواند صحبت کند یا اساساً بلد نیست انگلیسی حرف بزند.
کار با طناب در مقایسه با کاری که با اولای انجام داده بودم خیلی متفاوت بود، اما شاید از لحاظ بصری، بهدلیل روابطی که ما با معماری و محیط برقرار کرده بودیم، یعنی روابط در فضا و وقفههایی در فضا، میتوانست شباهتهایی هم داشته باشد. درمورد ما پای رابطهای عشقی در میان بود و ما با هم زندگی و با هم کار کردیم، اما درمورد تچینگ و لیندا هیچ عشقی در کار نبود. واقعاً از دیدن خراشهای بالای دو تخت جداگانهای که در آنها میخوابیدند حیرت کردم. بعداً شنیدم آنها با هم کنار نیامده و از سر ناامیدی با ناخنهای خود دیوارها را خراشیدهاند. آنها با هم عهد کرده بودند و هر دویشان به کار خود سخت پایبند بودند؛ بههمین دلیل بود که نمیخواستند این عهد را بشکنند. این، خود، تصویری است آینهوار از زندگی، یعنی گاهی با دیگران رابطهای داریم و نمیتوانیم از آنها فرار کنیم. این کار مدتهای طولانی من را به فکر این مسئله فرو برد که واقعاً بستهبودن به کسی که هیچ رابطهای با او ندارید برای مدت یک سال، میتواند چه معنایی داشته باشد.
بهنظر من، دستگاه کارت ساعتزنی (پرفورمنس یکساله، ۱۹۸۱ـ۱۹۸۰) دشوارترین کاری است که او ساخته و دلیل آن نیز چارچوب زمانی آن است. هر یک ساعت، اما هر یک ساعت یکبار، باید سر ساعتی معین، بهمدت یک سال کارت ساعت بزنی؛ نمیتوانی بیشتر از یک ساعت از محل دور شوی، نمیتوانی بیش از یک ساعت بخوابی. نوعی هندسهی محدود باورنکردنی درمورد این کار وجود دارد و البته نظموانضباطی که از نظر من فوقالعاده بود.
من در کارگاههای آموزشی از دانشجویان خود میخواهم تنها این کار را انجام بدهند که در را با کمترین سرعت ممکن باز کنند و ببندند. داخل نروند، بیرون هم نروند فقط بهمدت یک ساعت، بهمدت دو ساعت یا بهمدت پنج ساعت این کار را انجام بدهند. آن وقت است که دیگر در از دربودن پا پس میکشد و به چیز دیگری تبدیل میشود.