آنتونی کوئینتن

بخشی از متن:

آنسل آدامز و دایان آربوس دو عکاس آمریکایی بزرگ قرن حاضر هستند که در دو جهت کاملا مخالف از هم قرار می‌گیرند.
در دنیای تصویری‌ای که آدامز تصویر می‌کند انسان‌ها آثار وجودی‌شان و محصولات مورد استفاده‌ی آنها غایب هستند موضوعات اصلی که او بر آنها تمرکز می‌کند پدیده‌های طبیعی هستند پدیده‌هایی که گاه به شکل قابل ملاحظه‌ای کوچک‌اند گل‌های کنار جاده گروهی از درختان غان که در برابر تاریکی جنگل سوسو می‌زنند درخت بلوطی در یوسمیت که زیر بار برف مانده اما اغلب مناظر وسیع طبیعی و بیش از همه کوه‌هایی که توسط جنگل‌ها برف آب و ابرها احاطه شده‌اند حتی وقتی که آثار انسانی در این تصاویر دیده می‌شوند این آثار در برابر عظمت تصویر کوچک و کم‌رنگ به چشم می‌آیند و در واقع تنها به نشانه‌هایی از یک حضور انسانی تقلیل یافته‌اند ساختمان‌های عکس معروف طلوع ماه بر فراز هرناندز تا حد زیادی یاد‌آور مکان‌های سنگی ِ متروک کانیون دُ شلی هستند سوژه‌ی تکرار شونده‌ای که او آن را از تیموثی اُ. سالیوان به ارث برده است.
اما وقتی آدامز دوربین خود را به سوی انسان‌ها می‌گیرد نتیجه‌ی کار تا حد زیادی به کارهای آربوس شباهت پیدا می‌کند همانند تصویر دخترک عصبی و زمختی که آدامز او را در لباس فارغ‌التحصیلی تصویر کرده مراسم فارغ التحصیلی‌ای متفاوت‌ از مراسم معمول و پر‌طرفداری که در آمریکای مرکزی برگزار می‌شد یا تصویر پیرزنی که با بدگمانی به دوربین خیره شده است.
دنیای دایان آربوس بیش از حد انسانی است او بر افراد حاشیه‌ای و ترحم‌برانگیز تمرکز می‌کند کوتوله‌ها آدم‌های عجیب و غریب و کند‌ذهن که به‌واسطه‌ی داشتن برخی خصوصیات ترحم یا ترس بقیه را برمی‌انگیزند.

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول