بخشی از مقاله:
این اتفاق ناگهانی نبود. از بین بردن تمامی نقاشیهای دیواری خیابان جلفا را میگویم. مثل بهوجود آمدنشان آرام و به مرور بود. یکی یکی خدمت همهشان رسیدند. قبول دارم که تاریخ مصرفشان گذشته بود. قرار هم نبود همیشگی باشند. اصلاً از اولشهم دوستشان نداشتند. زیباسازی را میگویم. مثل خاری بود در چشمشان. فقط از تمامی آن تلاشها برای نقاشی کردن دیوارهای جلفا، تک درختی با پرندهای تنها در گوشهای ایستاده و دور از چشم نامحرمان، به زندگی ترسات و لرزانش ادامه میدهد. ترسم این است که این “نوشته” آنها را دوباره به این خیابان بکشاند در جستجوی نغمهی نقاشیهای دیواری آن سالها…