آرمان‌شهرها، خانه به دوش‌ها، منتقدان / مارسیا ای. وتروک / احسان نوروزی

بخشی از متن:

ترانس آوانگارد بی‌پیرایگی و کاهش است، آرته پووِرا هنر فزونی و افراط. به دنبال هنری «فقیر»، غیررسمی و اغلب با مصالحی غیر ماندگار که بیانگر بیزاری از مصرف‌گرایی و سلیقه‌ی مجموعه‌داران بود یعنی آرته پوورا، جنبش ترانس‌آوانگارد، نقاشی‌های «بزرگ» فیگورال و نمادین را احیا کرد و آمیزه‌ای سهل و پول‌ساز از علایق هنرمند، دلال، و منتقد فراهم آورد. به طور خلاصه، اولی هنر اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ بود و دومی هنر اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰.

فارغ از مشابهت‌های تبلیغی، آرته پوورا و ترانس آوانگارد خصائل مشترک دیگری نیز داشتند: طنز سیاه؛ گرایش به خودشیفتگی؛ مهارت در راه‌اندازی و مدیریت برنامه‌ها، که معمولاً منجر می‌شد به استفاده از مصالح غیرهنری وقیحانه و نیز ظهور ژست‌های اشباع‌شده به لحاظ روان‌شناختی و اروتیک؛ اشتياق همیشگی به اسطوره‌ها و نشان‌های هنر. مسائل فوق‌الذکر بود که به حساسیت مشخصاً ایتالیایی، آرته پورا و ترانس آوانگارد منتهی شد. در نهایت، همین «ایتالیایی بودن» است که وجه مشترک این دو جنبش محسوب می‌شود. هر دوی این جنبش ها بخشی از تلاش جاری ایتالیا برای مبارزه با تاریخش، چه تاریخ قدیم و چه اخیر، و هنر این کشور است. به طور مشخص‌تر، این جنبش‌ها در مرحله‌ی نبرد ایتالیا با شرمندگی، تاریخ و هنر این کشور و مبارزه با شبح هنری است که به طرزی جبران‌ناپذیر از هنر قرن بیستم دور افتاده است.

دقیق‌تر آن است که چلانت را نه سخنگوی «آرته پوورا» بلکه عضو مرکزی ماجراجویی بیست‌ساله‌ی این جنبش دانست. این چلانت بود که «آرته پوورا» را تعمید داد و حدود بیست سال بعد تاریخ مستند آن و نیز اولین کاتالوگ امریکایی‌اش را نگاشت. در این مدت نمایش‌های بی‌شماری ترتیب داد که به معرفی هنرمندان «آرته پوورا » می‌پرداخت. و این جنبش را به عنوان هر چیزی تبلیغ کرد الا به عنوان پدیده‌ای جمعی، در سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱. فارغ از چلانت، نیرو و تنش فکری موجود در ایتالیا به خاطر مشارکت منتقدان دیگر تداوم یافت. منتقدانی نظیر توماسو ترینی، جیلو دورفلس، کارلا لونتزی، مائوریتزیو کالوسی، جولیو کارلو آرگان، پیرو جیلاردی و آکیله بونیتو اولیوا.

سبد خرید ۰ محصول