در مقالهی حاضر، منا زهتابچی نگاهی داشته بر نمایشگاه آویش خبرهزاده در گالری آب انبار، که در سال ۱۳۹۵ برگزار شد.
.
بخشی از مقاله:
آویش خبرهزاده (متولد ۱۳۴۸، تهران) در ابتدا تحصیلاتى در رشتهى ریاضى داشت؛ اما خیلى زود آن را رها كرد، وارد دنیاى هنر شد و مدتى كوتاه شاگرد پروانه اعتمادى بود. در اوایل دههى هفتاد شمسى در چند نمایشگاه گروهى در گالرى سیحون شركت كرد. یكى از آثارش نیز در اولین بیینال تهران در موزهى هنرهاى معاصر پذیرفته شد. سپس براى مدت نسبتاً طولانى از فضاى هنرى تهران دور ماند. در ابتدا براى ادامهی تحصیل به ایتالیا رفت و در آكادمى هنرهاى زیباى رم رشتهی نقاشى را برگزید. در آنجا با سنت نقاشى قدیم آشنا شد و بیش از آنكه شكوه و عظمت مكاتب هنرى اروپاى غربى او را مقهور خود سازد، شیفتهى سادگى در بخشى از هنر ایتالیا گشت. آثار هنرمندانى چون جوتّو و پییرو دلّا فرانچسكا كه با كمینهگرایى بیشترین مفاهیم را منتقل مىكردند او را سخت تحت تأثیر قرار دادند. نقطهنظرات و دیدگاههاى جنبشهاى هنرى متأخرترى چون هنر فقیر و ترانس آوانگاردهاى ایتالیا از زاویهاى دیگر ذهن او را به خود مشغول كردند. اینكه در این جنبشها ضمن بازیگوشى مىتوان به ابعاد عمیقتر مسائل انسانى پرداخت برایش بسیار جالب توجه بود. خبرهزاده پس از پایان تحصیلاتش در ایتالیا دوباره نقل مكان كرد و این بار راهى آمریكا شد. در واشنگتن عكاسى و فلسفه خواند. در ادامه در مقاطعى ساكن كشورهایى چون انگلستان، ماداگاسكار، فرانسه و… شد. از زمان خبرهزاده آثارش را بهصورت انفرادى و گروهى در گالرىها و موزههاى معتبرى بهنمایش گذاشته و در بىینالهاى متعددى نیز شركت كرده است. یادآوردهها اولین نمایشگاه انفرادى آویش خبرهزاده در تهران است كه به نمایشگاهگردانى كلدیا جُىْ یا، در گالرى آبانبار برگزار شده است.
در یادآوردهها نیز چون سایر نمایشگاههاى اخیر خبرهزاده موضوع آثار حول محور مسائلى چون هویت و زمان مىگردد؛ اما تأكید اصلى نمایشگاه بر رابطهى انسان و طبیعت است. ارتباط بین انسانها با حیوانات و جانوران و گیاهان از موضوعات اصلى در كارنامهى هنرى خبرهزاده است. تقریباً بیش از نیمى از آثار این نمایشگاه نیز بهطور مشخص به تصویركردن جانوران و حشرات مىپردازد. جانوران و حشرات در این آثار اكثراً در حالاتى نمادین و در فضاهایى بىزمان و بىمكان بهتصویر درآمدهاند كه گاه در حال حركتى مستمر و دائمى هستند، گاه در حال دگردیسى و تغییرند و گاه در تعلیق بهسرمىبرند. البته عدم حضور فیزیكى انسان در این كارها بهمعناى بىتوجهى و نفى انسان نیست، بلكه برعكس، بهنظر مىرسد از دیدگاه خبرهزاده جانوران رویهى دیگرى از انسانها هستند و وجوه بدوىتر مشخصههاى انسانى را در آنها مىتوان یافت.
مهاجرتهاى پىدرپى و زندگى در جوامع مختلف بهصورت ناخودآگاه سبب شده است تا بسیارى از آثار خبرهزاده بر روى مسئلهى هویت تمركز یابند. درواقع هویت قضیهاى حلنشدنى براى خبرهزاده است و او آگاهانه، درحالىكه مىداند پاسخى براى این موضوع نخواهد یافت به آن مىپردازد. بهعنوان مثال در اثر چشمدوختن به شرق فردى تقریباً برهنه در میان طاقی از گیاهان، ژستى رازآلود به خود گرفته و صورتش را با دستانى قرمز پوشانده و به دوردستها مىنگرد. رنگ قرمز مىتواند استعارهاى از شور و عشق انسانى، خشونت و نماد جنبشهاى سیاسى باشد. درعینحال نوع قرارگیرى دستها نقش نقاب را مىسازد. خبرهزاده پیشتر نیز در بسیارى از آثارش به موضوع و نقش نقاب پرداخته است. براى او نقاب هم وسیلهاى براى پنهانكردن احساسات و خودِ واقعى انسانهاست و هم پوششى آیینى كه در مناسك عزادارى و جشنها استفاده مىشود. در این تصویر نقش نقاب و عنوان اثر محل مناقشه است. آیا فردى غربى در سرزمینش از حفرهى تنگ درون دستها، جهان شرق را بررسى مىكند و یا شخصى شرقى در زیر نقاب از آن سوى دنیا، سرزمینش را باز مىجوید؟
برای دریافت رایگان مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.