چند صحنه در تهران نوشته‌ی مجید اخگر

چند صحنه در تهران ۱۳۸۳ – ۱۳۷۳/ مجید اخگر

۱. خيابان وَركِش، بالاتر از امجديه

صبح است. خيابان وركش همان سكون و آرامش هميشگي خود را دارد. چند فدراسيون ورزشيِ كم‌رفت‌و‌آمد، استخري سرپوشيده، كوچه‌هاي پهن و آرامي كه از آن منشعب شده‌اند و در حال حاضر كسي در آنها نيست، و ديوارهاي طولاني و پياده‌رو باريكي كه هر چند متر يك‌ بار با درخت يا درختچه‌اي نقطه‌گذاري شده است. سر يك كوچه، نزديك خيابان مفتح، چند جوان ايستاده‌اند و كاري مي‌كنند. اگر نزديك‌تر برويم متوجه مي‌شويم كه آنها مشغول فيلم‌برداري‌اند. يكي از آنها پشت يك دوربين فيلم‌برداريِ شانزده ميليمتريِ قديمي ايستاده، و يكي ديگر كه كنار اوست از پشت عينكي قطور اوضاع را زير نظر دارد و گاهي به آرامي چيزهايي به آن‌كه پشت دوربين ايستاده يا ديگري كه سر كوچه پشت به ديوار تكيه داده مي‌گويد.

آن‌كه پشت به ديوار دارد پيراهن آبي پوشيده و آستين‌هايش را بالا زده است. ظاهراً او بازيگرِ كار است،‌ هرچند كه فاقد آن جوش‌و‌خروش و خودنمايي بازيگرهاست. آنها چند نفر از دانشجويان دانشكدة سينما‌ـ‌ تئاترِ خيابان ورزنده، ورودي ۷۳، هستند كه آمده‌اند اولين كار مباني كارگردانيِ يكي‌شان را بسازند. در فيلم كسي سر يك كوچه منتظر كسي است كه هيچ وقت نمي‌آيد. او مي‌نشيند، سرپا مي‌ايستد، و سر آخر گذرِ كندِ زمان براي او را در ماشين‌هايي مي‌بينيم كه با حركت آهسته پشت سرش حركت مي‌كنند. اما ظاهراً كسي قرار نيست بيايد.

۲. خيابان جمهوري، نزديك اميرآباد

نيمه‌شب است. خانه‌هاي اين‌ منطقه از موقعيت جغرافيايي خاصي برخوردارند، چرا كه در عين اين‌كه در كنار هم در كوچه‌هاي خلوت فضادار جاي گرفته‌اند و مي‌توانند پذيراي خصوصي‌ترين رؤياهاي رفاقت و عشق و دوستي باشند،‌ به خاطر نزديكي خود با كانون تجمعي چون ميدان انقلاب امكان رفع تنهايي و انزوا و يا هرگونه نياز غيرمترقبه يا نابهنگام در كوتاه‌ترين زمان ممكن را فراهم مي‌كنند. شايد در نگاه اول به نظر نرسد، ولي اين‌جا جزو بهترين جاهايي در تهران است كه آدم مي‌تواند در آن دوستي داشته باشد.

سبد خرید ۰ محصول