علیرضا شلویری در این مقاله به سراغ کارتپستالهای مصور در ایران در دورهی قاجار رفته است. او به پیشینه و رواج آنها اشاره میکند، و سپس به شرح آنها پرداخته است.
برای دریافت مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.
بخشی از مقاله:
در واپسین سالهای دههی ۱۸۹۰میلادی، با گسترش دستگاهها و شیوههای نوینِ چاپ، تولید انبوهِ کارتپستال مصور در بسیاری از کشورهای جهان رایج شد. ارسال کارتپستال مصور هزینه چندانی نداشت و تصویر چاپ شده بر آن، اغلب بهتر از هر نوشتهای میتوانست پیام فرستنده را منتقل کند. از این رو دیری نپایید که کارتپستال مصور در میان مردم اقبالی تمام یافت و تبدیل به یک کالای پرمخاطب و یک رسانه فراگیرِ ارتباط جمعی شد. مقبولیت این پدیده به حدی بود که در سال ۱۸۹۹، تنها در آلمان، ۸۸ میلیون کارتپستال مصور تولید شد و در کمتر از پنج سال، یعنی در سال ۱۹۰۳، تعداد کارتهای ارسالی در این کشور به بیش از ۱۶/۱ میلیارد رسید. …
نخستین ناشرِ خصوصی کارتپستال در ایران احتمالاً «تجارتخانه کاشانی» بود. این تجارتخانه در سال ۱۲۷۲ شمسی، برابر با ۱۸۹۳ میلادی، توسط آقا سیّد عبدالرحیم کاشانی در تهران تأسیس شد. آقا سید عبدالرحیم «مردی بود مُعمّم که در بازارِ خیاطها و درست روبهروی درِ امامزاده حمزه و در پهلوی سرای امیر مغازه تمبرفروشی داشت» و از این رو معروف بود به «سید عبدالرحیم تمبری کاشانی». پستخانه تهرانِ آن روزگار هم در همین سرای امیر قرار داشت و تجارتخانه کاشانی، به دلیل این موقعیتِ مکانی و نیز به دلیل تنوعِ اجناس و خدماتی که ارائه میکرد، مشتریانِ گستردهای داشت و همیشه مرجع اولِ خریداران اقلام پُستی و علاقهمندان به گردآوری تمبر و کارتپستال بود. تنوع اجناس و فعالیتهای این تجارتخانه را میتوان روی سربرگهای باقیمانده از دوره قاجار مشاهده کرد:
… لوازمتحریر و نقاشی، تمبرهای پستخانه ایران و خارجه همه قسم، کارتپستالهای مصور ایرانی و خارجه، خرید و فروش و معاوضه، کارت ویزیت و کارت دعوت، گلاب و عطرهای گل قمصر کاشان، صورتهای چین و نقشهجات قدیم، همه نوع کاغذ و پاکتهای عالی، تلیفونهای روی میز و دیواری، آنتیکجات، اجناس زیرخاکی، شعبه مطبوعات …
آقا سیّد عبدالرحیم پرکارترین ناشر کارتپستال در دوره قاجار بود. شیوه کارِ او در زمینه تولید و نشر کارتپستال تفاوتِ چندانی با شیوه کارِ دیگر ناشرانِ همعصرش نداشت؛ تصاویر کارتپستالهایش را معمولاً از میان عکسهای عکاسانِ حرفهای برمیگزید و گاه از نقاشان معاصرش میخواست موضوعاتی را ـ نظیر مشاغل یا چهره مشاهیر ـ برای او نقاشی کنند. پس از انتخاب و تهیه تصاویر، روی هر یک از آنها، با قلم، توضیحی مینوشت. مثلاً: «دورنمای طهران در حالت برف»، یا «یک نفر آجیلفروش درطهران»، یا «عکس جعفر آقای آذربایجانی که در تبریز کشته شده» و یا «مسیو نوز و فرنگیها که در روز عیدشان تقلید درآوردهاند با لباسهای ایرانی». و بعد، تصاویر را برای چاپ به یکی از چاپخانههای اروپا میفرستاد. در آنجا اصل تصاویر همراه با ترجمه مضامینشان، در شمارگانِ مورد نظرِ ناشر، روی مقوای مخصوص کارتپستال چاپ میشد. پشتِ کارتها نیز، معمولاً به فارسی و فرانسه، عبارتِ «ورقه پستی ایران» به همراه نام ناشر و محلِ عرضه کارتها به چاپ میرسید.
اما ویژگی بسیار مهم در کار آقا سیّد عبدالرحیم گرهخوردگی فعالیتها و تمایلاتِ سیاسی او بود با مضامین برخی تصاویری که در قالب کارتپستال منتشر میکرد. حتی میتوان گفت که او در مواردی، از کارتپستال به عنوان وسیلهای برای ثبت و انعکاس فعالیتهای سیاسی خودش، و به مثابه ابزاری برای نمایاندن و پررنگکردنِ جایگاهش در صف فعالان سیاسی بهره میگرفت. مثلاً روی یکی از کارتپستالها عکسی دیده میشود از او و یاران و فرزندان خردسالش که همگی به سیاق مبارزان مشروطه تفنگی به دست گرفتهاند. زیرِِ عکس این عبارت به چاپ رسیده است: «آقا سیّد عبدالرحیم کاشانی مدیر انجمن فاطمیه و مدیر روزنامه عیبنماء ۱۵ جمادیالاولی ۱۳۲۶.» یا در نمونهای دیگر، عکسی را میبینیم از «سربازهای ملّی و تفنگدارهای انجمن فاطمیه»، که روی آن، تنها نام و موقعیتِ «آقا سید عبدالرحیم کاشانی مدیر انجمن» نوشته و مشخص شده است. ویا در نمونهای دیگر، عکسی دیده میشود از «یکدسته از آقایان متحصنین سفارت عثمانی در ذی حجه ۱۳۲۶ برای مشروطیت در ایران». در زیرنویسِ فرانسه، زیراین عبارت نوشته شده: سید عبدالرحیم کاشانی و دیگران.