مدخل حرفه هنرمند

پنجره‌ی همسایه: صحرا

 

 

بیابان صرفاً کلیشه‌ی بی‌آب و علف نیست. بیابان یعنی زمین در غیاب مکان و زمان. بیابان یعنی وسوسه‌ی احضار معنا (یعنی وسوسه‌ی سکونت). هنرورزی با بیابان، یعنی سکونت کردن در آن. بیابان یعنی صحنه. صحنه یعنی خط افق، بالای آن و پایین آن. بیابان یعنی غیاب.

در چشم بیننده امروزی، تصویر عکاسانه‌ی صحرا، تصویری از «صحرایی متروک»، چشم‌اندازی از شن و ریگ‌های روان است. اما این تصویر، به تدریج شکل گرفته است. با تکوین رسانه [عکاسی]، فرم و محتوا آغاز به تبیین ماهیت و بافتار خود کردند. چالش پیش رو، سرندیدن تاریخ عکاسی برای کشف _ استثنا این بار نه یک مومیایی، بلکه_ عکاسی صحرا است.

شاید طنزآمیز جلوه کند اگر بگوییم که این خوانش مدرنی از تاریخ عکاسی‌ست که سویه‌های تعیین‌کننده چندی از این تصویر تاریخی را آشکار می‌سازد. این کوشش، بازگشتی به عقب در زمان و دنبال کردن رد پای سفرهای به شرق را، با پی گرفتن دو سویه اصلی می‌طلبد: نخست، یک کشور، مصر؛ و سپس، فرضیات زیرساختی و پنهانی که شیوه نگارش تاریخ عکاسی از آن‌ها رنگ گرفته است_ به بیان دیگر، دیدگاه مستندنگارانه‌ای که با باستان‌شناسی و مصرشناسی پشتیبانی شده است. فرانسوا آراگو، در سخنان خود خطاب به اعضای انستیتو (فرانسه)، پیوند میان این دو وجه را، که به طور همزمان با کشف مصر، کشوری با قدمتی هزاران ساله، و تولد عکاسی رخ داد، جاودانه ساخت.

این ارتباط، بی‌واسطه بود. عکاسان بسیاری، از جمله ماکسیم دوشان ، با مأموریت‌هایی که هدف آن‌ها بازگشت با عکس‌هایی از یادمان‌های باستانی بود، به خاورمیانه سفر کردند؛ نتیجه آنکه، صحرای مصر در پای اهرام کشف شد. در خلال دو دهه اول، هدف اولیه هر سفر به خاورمیانه، این چشم‌انداز آثار باستانی، خالی از هر حضور انسانی بود.

دل‌مشغولی عمده به دست آوردن تصویری شکوهمند از آن‌ها، با حذف یکسره آدم‌ها از اطرافشان بود. صحرا همچنین در نقاشی‌هایی که به عنوان پس‌زمینه بوسیله بسیاری از عکاسان استودیویی، و همینطور مستشرقین و پرتره‌نگاران غیرمتعارف استفاده می شد، بازنمایی شده است. تصویر هم کاهش یافته و هم به نظر می‌رسد عقب نشسته است، تا صحرا را به گونه ای بنمایاند که گویی درون چارچوب جای گرفته است. کلمه «صحرا» هرگز در هیچ یک از پانوشت‌های این عکس‌ها ظاهر نمی‌شود. برای جان پیسلی گرین، صحرا یا یک واحه‌ی الجزایری بود یا چشم‌اندازی در کرانه‌های نیل. هرچند مفهوم عکاسان سیاح در تمام طول قرن نوزدهم دوام آورد، خود عکاسان، گروه یک‌دست و همسانی نبودند.

امروز ما این آرشیوهای عکاسانه و آفریده‌های کهن را با یک نگاه مدرن می‌بینیم، اما موقعیت و جایگاه این عکاسان، بسته به اینکه کجا و برای چه کسی کار می‌کرده‌اند، گونه‌گون بوده است. هرچند، در خیال‌پردازی اروپایی، آن‌ها به طور تنگاتنگ با کنشی پیوسته در ارتباط بوده‌اند که جادو، تهور و افسون را در هم می‌آمیخته است. هزاران هزار تصویری که به شیوه‌های گوناگون، و با حساسیت‌های هنری متفاوت خلق شده‌اند، تأثیر شگرفی بر تخیل غربی داشته اند.

.

مطالعه‌ی مقالات این بخش:

«زمین در حضیض» پل ویریلیو با ترجمه‌‌ی امید نیک‌فرجام

«تصویر نامتناهی صحرا و بازنمایی‌های آن»  مونیرا خِمیربا ترجمه‌ی حمیدرضا کرمی

سبد خرید ۰ محصول