
در این شماره به سوزان سانتاگ رو کردهایم، اندیشمندی حساس و هنرمندی فکور. اما مبنای اصلی گزینش او، بینش و رویکرد انتقادی اوست تا کنش هنریاش. بر همین اساس، مقالۀ نخست هم در چنین فضایی، به گونهای به تحلیل هنر معاصر ایران میپردازد. سانتاگ نمونۀ برین آن شخصی است که در ایران هرگز وجود نداشته است و بهزعم ما آنچه به برگذشتن از بحران و یا فضای سست و کممایۀ هنر کنونی کمک میکند و یا دستکم به این بحران معنا میدهد و مرزبندیاش میکند، ظهور و وجود و کنش چنین افرادی است. زیرا اصلیترین وظیفۀ ما، ابراز واکنشهای شخصی و فردی است. هیچحرکت و گفتمان جمعیای، هنر اصیل و بزرگ خلق نکرده است. هنر را هنرمندان منفرد و درگیر آفریدهاند. رد شدن از این بحران، مثل رد شدن از رگههای تنگ تخته سنگها و صخرههاست، باید یک یه یک رد شد، نه دستهجمعی و سرخوشانه.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.