معرفی مقاله:
مقاله «پرویز تناولی و امر خاص عام» به قلم دیوید گالووی (David Galloway) و ترجمهی ابوالفضل توکلیشاندیز است. آثار پرویز تناولی رمزگان پیچیدهای از فرهنگ ایران باستان و ایران امروزی را در مجموعه آثار خود تقطیر و فشرده کرده است. آثاری که گرچه منابع زیباییشناختی آنها ذاتی و درونی هستند. اما تأثیر زیباییشناختیشان ـ حتی برای افراد ناآشنا به شیوهای بیرونی و غیرذاتی عمل میکند. بیتردید چنان تأثیری تاحدی ناشی از میزان جذب ویژگیهای معینی از تمدن کهن پارس در طی مدتهای مدید در تفکر غربی است.
نه تنها مفهوم پردیس [پارادایس] بلکه حتی خود این واژه نیز از مفهوم پارسی باغ آرمانی یعنی «پردیسان» مشتق شده است. نکتهی بسیار مهم در درک صحیح دستاوردهای تناولی توجه به میزان کشف، تجزیه و تحلیل و جذب سنتهای غنی بصری، ادبی و صناعتگری ایران است. تقریبا غیرممکن است بتوان آثار او را در مقام یک هنرمند از تلاش پرشور او به عنوان پژوهشگر، معلم، مجموعهدار و نویسنده از هم جدا کرد. اگر تناولی را «مردی رنسانی» بخوانیم به هیچ عنوان بیراه نرفتهایم. آتلیه افسانهای «کبود» که تناولی پس از بازگشت از دوره دوم مطالعات خود در ایتالیا در تهران تاسیس کرد. به معنای واقعی کلمه موجب رنسانسی در هنر مدرن ایران شد. هنرهایسنتی و صنایعدستی به طور غیرمستقیم در کارهای پرویز تناولی «حفظ» شده و ارج و مقامی یافتهاند.
همچنین میراث بصری غنی روزمرهی فرهنگ اسلامی برای نجات او از دامی که اغلب در انتظار هنرمندان غیراروپایی پس اتمام از مطالعات خود در اروپا یا آمریکا و بازگشت به خانه است، اهمیتی کلیدی داشت. بیتردید هرچه در مورد خاستگاههای شیوه بیان تناولی بیشتر بدانیم. بهتر میتوانیم تأثیر عمیق آن را درک کنیم. درک دلالت صریح و به ـ اثرـ وابسته عناصری چون قفل یا بلبل، شاعر یا هیچ، سفر اکتشافیای را که این ترکیببندیها به رویمان میگشایند نیرومندتر میکند.
.
بخشی از مقاله:
بیش از دو دهه از اولین مواجههی من با مجموعه آثار قابل اعتنای پرویز تناولی میگذرد. با این حال، هنوز هم که هنوز است شدت آن «بهتِ بازشناسی» عمیق برخاسته از این مواجهه فروکش نکردهاست. در آن زمان، درک چندانی از «زیرمتنِ» ظریف کار او نداشتم. کاری که عمیقاً در سنتهای بصری و ادبی ایران باستان ریشه دارد. اما در عین حال به همان میزان به واسطۀ واقعیتهای روزمره بازار شکل گرفته است.