معرفی مقاله:
کتاب «گنج پیدا»، مجموعه عکسهای آلبوم خانه موزه گلستان است که در سال ۱۳۷۷ به کوشش بهمن جلالی در «دفتر پژوهشهای فرهنگی» منتشر شد. مهران مهاجر در این یادداشت، ما را در پرسهزنی خود در فضای عکسهای این کتاب، با خود همراه میکند.
.
بخشی از مقاله:
پرسهزدن اغلب هدفی در خود ندارد، جدی نیست و جدی گرفته نمیشود، در پی چیزی نیست و به چیزی نمیگیرندش. سودای ثبت شدن ندارد و به ثبت هم نمیرسد. کتاب «گنج پیدا» را ورق زدم. از این صفحه به آن صفحه رفتم و از این عکس به عکسی دیگر: حس پرسهزدن در مکانهایی که همیشه چیزی تازه در خود دارند. در عکس مظفرالدین شاه و آغا محمد خواجه ماندم.
از این چیزهای غریب در عکاسی دوره قاجار کم نیست و با هر پرسهای چیزی غریبتر مییابیم. در حسرتم که چرا به عکس قبلی کتاب نگاه نکردم که شاه و همراهان را تمامرخ و نیمرخ یکجا نشان میدهد و آن تصاویر روی دیوار، و آن تفنگی که در دستان بیتنی ایستاده است. چرا چند صفحهای جلوتر نرفتم، آنجا که آغا محمد خواجه از پشت حصاری، شاهی را میپاید که چشم به دوربین دارد و شیشهی عکس، ناشناسی را نیمهکاره قطع کرده است.
عکاس را نمیشناسم ، نامش هم نیامده است و تاریخی هم در زیرنویس ذکر نشده؛ اما محتملا عکس به صدوشش-هفت سال پیش برمیگردد. دوربین باید در فاصلهی ده دوازده متری شاه ایستاده باشد. شاه جلوی پردهی پسزمینهای نشسته که تنها یک سوم عرض نگاتیو را پوشانده است. در کنارهی سمت چپ عکس هم آغا محمد خواجه همراه فرد دیگری، دوربین را میپایند. کنار این دو هم فردی نیمهمحو و نیمهتنه _نگاتیو بخشی از تن او را بریده و عدسی نیز او را ثابت ثبت نکرده است_ آن سوی صحنهای را میبیند که من نمیبینم. باغچهای هم در پیشزمینه است که با حصار فلزیاش میان من نگرنده یا اوي عکاس از یکسو، و شاه و ملتزمانش از سویی دیگر مرز میکشد.