واضح است که طراحی دوبارهی یک مجله باید منجر به بهبود آن شود. با این حال چنین تلاشهایی اغلب به لاپوشانی سطحی کمبودهای واقعی میانجامد. که به نظر میرسد این نکته در مورد مجلهی پراگرسیو هم صدق میکند. این مجله یکی از قدیمیترین و هوشمندانهترین نشریات سیاسی و فرهنگی جناح چپ آمریکاست، که اخیراً دستخوش یک جراحی زیبایی (حروف چاپی) شده که علاوه بر چین وچروکها، خصوصیات گرافیکی آن را هم از بین برده است.
طی دو دههی گذشته، پت فلین، مدیر هنری مجلهی پراگرسیو بوده است، مجلهای دلنشین با فرمت ترغیب کننده و کاربردی، اما نه تابع کورکورانهی مد. محدودیتهای تولید ـ بهخصوص نبودِ رنگ در صفحات داخلی ـ آن را به مجلهای متناسب، واضح و خواندنی بدل کرده بود: بدون آلایش، صرفاً با تایپوگرافی امروزین و خوش سلیقه. این نشریه همچنین منبع تصویرگریهای ذهنی به قلم گروهی از هنرمندان مشتاق و شوخطبعِ جوان و قدیمی بود. فلین بیشک مدیر هنری مناسب برای یک تصویرگر بود، و بابت آزادی خلاقانه در آنچه یک مقالهنویس آن را زمینهی “پرهیزکاری سیاسی”مینامید، اجرت کمی میپرداخت.
گرچه طی بیست سال گذشته، سلیقهی فلین در مورد تایپوگرافی تغییر چندانی نکرد، اما جلدِ نشریه همواره قابی مناسب برای تأکید بر تصویر بود. با اینکه گاهی در مورد این مسئله فکر میکنم که چرا فلین از اجزای جدیدِ دیزاین استفاده نکرد، از وجود چنین یکپارچگیای به عنوان مزیت این رسانه آگاهم، حال آنکه تغییرات مکرر در سبک گرافیکی نشریات دیگر از عدم اطمینان سردبیر نشأت میگرفت. پراگرسیو هم مانند همتایش، مجلهی نیشن، به ظاهری جالب توجه، محتاطانه ولی معاصر بسنده کرده بود که نقشش را به عنوان تولیدکنندهی خبر و تفسیر و ناظرِ خودگماردهی روندِ کلی رسانههای گروهی برجسته میکرد. مطالبِ استیون بریل، به شیوهای نه چندان تعصبآمیز، در این قلمرو با دیزاین جدید و شیک تحمیل شده بود، البته نه به قیمت امضای قابل اعتماد پراگرسیو. من معتقدم که اعتبارِ دیزاین سنجیدهی فلین و انتخاب تصاویر واضح و روشن توسط وی باعث حفظ خوانندگانش شده است.
با این وجود، کمی بیش از یک سال پیش، فلین و سردبیر جدید، متیو روتشیلد (سردبیر پیشین پراگرسیو)، در مورد دستورالعمل بصری مجله به توافق نرسیدند. ناهماهنگی سلایق و همچنین مشکلاتی با آثار هنری بحث انگیز بین آن دو اختلاف ایجاد کرد که منجر به کناره گیری فلین از سِمتش شد. البته وقتی سردبیر جدیدی کار را به دست میگیرد و میخواهد تغییرات بارزی نیز ایجاد کندـ یا آنچه که با حسن نیت تجدید سازمان “خلاق” نامیده میشودـ وقوع چنین اتفاقاتی طبیعی است. ولی آنچه فلین در پراگرسیو انجام داده بود، یک “کار” معمولی نبود. پس از گذشت بیست سال، او واقعاً نسبت به وظیفه و همچنین تعهدش در پرورش هنرمندان سیاسی جوان متعهد مانده بود.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «مجلهی west» به قلم استیون هلر