پدیدارشناسی تصویر
حرفه: نقاش این شماره روالی متفاوت دارد. در شمارههای اخیر این فصل، مقالات و مطالبی حول محور هنر معاصر ایران میخواندید. در این مجموعه مبحثی کلی در مورد مبانی نظری پدیدارشناسی تصویر خواهید خواند. البته این مبجث بی ارتباط با هنر معاصر ایران نیست. برای درک و دریافت و دسته بندی و در نهایت تاریخ نگاری هنر معاصر ایران نیازمند مبانی نظری هستیم. ناچاریم تاریخمان را بر مرکز و پایهای استوار کنیم. مباحثی از این دست شاید بتواند در این مسیر یاریمان کند. این مجموعه با مقالهای پیرامون دو نظام قدیمی ساخت تصویر آغاز می شود. و سعی میکند تاریخ تصویر و به تبع آن تاریخ نقاشی را در ارتباط با آن دو نظام توضیح دهد.
این که اثری در میانه دو قطب ذهنی دیدن و دانستن، کجا می ایستد می تواند معیاری برای دسته بندی آثار نقاشی ایرانی باشد. این طرح، پای موضوعات و مجادلات بسیاری را به میان می کشد. یک سوی بحث، راه را به علوم شناختی و طریقه ادراک تصویر باز می کند و سوی دیگر ما را به میانه بحث های نظری و فلسفی چون حس پذیری و فاهمه یا قوۀ ادارک و فاهمه و در نهایت قوه خیال پرتاب می کند. همچنین مباحثی مانند پدیدارشناسی تصویر و سیر تکاملی آگاهی و یا آگاهیِ رفلکسیو و … مباحثی ست که در مقاله دیدن و دانستن اشاره ای به آنها شده است و قطعاً جای بسط و بحث دارد. امید است که فتح بابی باشد.
مقالات مرتبط با پدیدارشناسی تصویر:
مقاله دوم بخشی خلاصه شده از کتابی با ترجمه زنده یاد عربعلی شروه است با عنوان طراحی با سمت راست مغز. در این متن روش طراحی از اشیاء را با علوم شناختی به صورتی عمل گرایانه و ساده پیوند میزند و به دو شیوه ادراک و شناخت به وسیله دو نیمکره مغز اشاره میکند.
مقاله محمد رضا یگانهدوست ادامه همین کنکاش پیرامون تصویر و علوم شناختی ست. او با دقتی بیشتر به مکانیزم دریافت و ادراک توسط مغز انسان و ارتباط آن با بحث هنر و توهمِ ارنست گامبریچ، ما را با این مقوله بیشتر آشنا میکند
. مقاله حفظ پندار نوشتۀ جیسون گیگر متمرکز است بر نظریات گامبریچ در کتاب هنر و پندار که به مطالعهای در روانشناسی بازنمایی تصویری میپردازد.
مقاله آخر ـ تخیل استعلایی ـ ورود این بحث است به حوزه فلسفۀ تخیل. ایجاد ارتباط این بحث فلسفی با مقالات قبلی مداقه و حوصله خوانندگان را میطلبد.
به هر روی تا مباحث ذهنی و انتزاعی را به شکلی خلاقانه در ارتباط با مباحث انضمامی قرار ندهیم. شکاف میان این دو حوزه را به صورتی روشن پر نکنیم، حجم عظیم تلاشها و ترجمه های نظری مشکلات انضمامی ما را حل نخواهند کرد. این مجموعه پیرامون پدیدارشناسی تصویر، راههای نرفته را بر ما عیان می کند. مسیرهایی که حل و فهم آنها ارجح بر پیروی و شتاب زدگی در ایدئولوژی تجدد و مسئله معاصریت است.