اثری از کازیمیر مالویچ

واکنش به یک دوران / روبرت صافاریان

 

 

معرفی مقاله:

در شماره‌ی ۴۸ مثل شماره‌ی پیش، در سه متن به دنبال بازسازی حال و هوای سال‌های گذشته و جلوگیری از به فراموشی سپردن آن سال‌ها هستیم. غرض این است که از کنار هم نشاندن متن‌های شماره‌ی پیش، این شماره و شماره‌ی بعد، جوهر سال‌های گذشته ـ اگر بشود به وجود چنین جوهری امیدوار بودـ ته‌نشین شود و سال‌هایی که گذشت، به محاق فراموشی نرود.

روبرت صافاریان مقاله‌ی خود را با این جملات آغاز می‌کند: «اگر قرار باشد شرحی برای تاریخ بنویسم، از روزگاری که در آن زندگی می‌کنیم می‌نویسم و سعی می‌کنم مختصات زمانه‌ی خود را بیابم و شرح دهم. این شرح از یک سو شرحی خواهد بود مبتنی بر تجربه‌های شخصی. در اینجا شخصی شامل خوانده‌ها و نوشته‌هایم، همه بحث‌های شفاهی و کتبی که در آن‌ها مشارکت کرده‌ام و همه فکرهایی که بعد از آن بحث‌ها در سرم با آن‌ها کشمکش داشته‌ام می‌شود. این شرح از زاویه دیگری نیز ذهنی خواهد بود. از این نظر که من مرجع مقایسه‌ای ندارم که آنچه را به عنوان مختصات زمانه ما از آن‌ها نام می‌برم حقیقتاً تنها ویژگی زمانه ما هستند. من از زمانه‌های دیگر، چه در همین جغرافیای خودمان و چه در سرزمین‌های دیگر، شناختی عمیق ندارم (شناختم به شدّت محدود و اجمالی است) بنابراین بسیاری از اندیشه‌ها و اصل‌ها و ارزش‌ها را که در همه یا برخی دوران‌های دیگر نیز بوده‌اند یا اساساً به موقعیت وجودی انسان برمی‌گردند، می‌توانم به اشتباه به عنوان خودویژگی زمانه خودمان به حساب آورم.»

 

.

بخشی از مقاله:

لیبرالیسم اقتصادی و اقتصاد بازار آزاد یا امری مثبت تلقی می‌شود یا شّرِ اجتناب ناپذیر. دنیایی که سامان دیگری داشته باشد غیرقابل‌تحقق و غیرقابل‌تصور به حساب می‌آید. بخش خصوصی ارزش و بخش دولتی مذموم به حساب می‌آید. جنبش‌هایی مانند “وال استریت را اشغال کنید” و دیگر حرکت‌های ضد سرمایه‌داری در غرب که خواهان مسئولیت بیشتر دولت در کنترل شرکت‌های چندملیتی‌اند، در کشوری که مسأله‌اش سیطره دولت بر اقتصاد است، غیرقابل‌فهم به نظر می‌رسند.

بر خلاف دورانی که اندیشه انقلاب جو روشنفکری غالب بود، امروز سبک زندگی ریاضت‌کشانه ارزش نیست و سبک زندگی مرفه و ثروت‌اندوزی شخصی مطلوب است. یک جور ایدئولوژی هم علم و هم ثروت، ثروتمندی که بر اساس دانش و هوش خود به ثروت رسیده است. شخصیت‌هایی چون بیل گیتس و استیو جابز و صاحبان گوگل جذابیت خاصی دارند و آمال بسیاری از جوانان این است که سازشی بین زندگی مرفه و کمک به پیشرفت جامعه، ایجاد کنند. سرمایه‌دار دیگر نه یک آدم شکم‌گنده بدریخت، بلکه جوانی است با شلوار جین و با سبک زندگی شبیه همسن‌وسالانش.

 

 

پیشرفت با استفاده از آخرین دستاوردهای تکنولوژی در جامعه مصرفی محک می‌خورد. در واکنش با دوره گذشته، تولید ارزش نیست و مصرف ضدارزش نیست. مصرف نه تنها ضدارزش نیست، بلکه نشانه تشخص و پیشرفته بودن است و هر کس می‌کوشد در این زمینه آپ تو دیت‌تر از دیگری باشد.

بر خلاف دوره سیطره ایدئولوژی چپ انقلابی، وقتی که برنامه‌های کلان برای نجاب بشریت و اتوپیاهای همه شمول در دستور کار بود، اکنون گفتمان‌های خٌرد مانند محیط زیست، جنبش زنان، حقوق اقلیت‌ها و قومیت‌ها، امور خیریه، رسیدگی به وضعیت کودکان بی‌سرپرست و دیگر انواع مهندسی اجتماعی خُرد از این دست رایج‌اند. دیگر نه یک نقشه کلّی برای اصلاح همه جهان یا یک کشور، بلکه بهبود اوضاع در این یا آن گوشه جامعه عملی‌تر و مفیدتر به حساب می‌آید.

در شیوه‌ی زندگی و برخورد به امور جامعه، جدّیت امری نامطلوب به حساب می‌آید و بازی‌گوشی و با مزه‌گی جذاب‌تر دانسته می‌شود. و جذابیت مهم‌تر است تا منطق.

در هنر فرم‌گرایی در برابر محتواگرایی مرسوم دهه‌های چهل و پنجاه ارزش شده است. صحبت کردن از این که هنرمند چه می‌خواسته است بگوید، پرسشی بی‌ربط محسوب می‌شود و ارزش اثر هنری همه در این که چگونه گفته است، خلاصه می‌شود. در یک دوره واکنشی تند نسبت به عکاسی از فضاهایی اجتماعی فقیر در قالب حمله‌ به “گداگرافی” شکل گرفت. واکنش نسبت به محتوای اجتماعی که بوی بحث‌های طبقاتی بدهد از همه تندتر است.

سبد خرید ۰ محصول
رفتن به نوار ابزار