معرفی مقاله:
«هنر مهاجر» ایرانی در معنایی که مهسا فرهادیکیا در این مقاله به کار برده است به هنری گفته میشود که درون مرزهای جغرافیای یک کشور تولید شده، اما برای عرضه و نمایش به سفری برونمرزی میرود، و موجب غیاب یا کمرنگ شدن حضور بخشی از پتانسیلهای هنر ایران در داخل کشور است. حال سؤال مهم این جاست که چرا بسیاری از آثار هنرمندان مطرح ایرانی در حدود یک دههی اخیر بیشتر از آن که در معرض دید مخاطبین ایرانی قرار بگیرد، بارها و بارها در خارج از کشور به نمایش درآمدهاند؟ هنرمندان معاصر ایرانیای که ساکن ایراناند اما در طول سالهای گذشته بیش از ۵۰ درصد نمایشگاههایشان در خارج از کشور برگزار شده است. فرهادیکیا با بررسی آماری دقیق به نحوهی حضور هنرمندان ایرانی در صحنهی جهان هنر پرداخته و با نمودارهای آماری تفاوت نمایشگاههای فردی و گروهی هنرمندان ایرانی را در خارج از ایران و تأثیر کیوریتورها و مکانهای پذیرای هنر مهاجر و مضامین این آثار را بررسی کرده است.
.
بخشی از مقاله:
جامعهی آماری این پژوهشِ میدانی شامل حدود بیست نفر از هنرمندان معاصر ایرانی است که هرچند خود ساکن ایران هستند، اما به طور میانگین در طول ۶ سال گذشته ـ فاصلهی زمانی میان سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ـ بیش از ۵۰ درصد نمایشگاههای آنان در خارج از کشور برگزار شده است.
بدون تردید عوامل کمابیش شناختهشدهای همچون بینالمللی شدن بازار هنر در دهههای اخیر و کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی در جهان هنر ـ که به تعاملات گستردهی فرهنگی میان کشورها منجر شده است ـ از علل شکلگیری هنر مهاجر در سراسر جهان است.
طبعاً مؤسسات فرهنگی و هنری در برپایی این نمایشگاهها اهدافی پژوهشی را دنبال میکنند. برخلاف موزهها و گالریها به عنوان نهادهایی که اقتصاد بازار هنر در شکلگیری فعالیتهای حرفهایشان نقش بسزایی دارد، بخش مهمی از فعالیت این بخش بر مبنای ایجاد روابط فرهنگیـ هنری و دستیابی به مواد خام برای پژوهش و شناخت مختصات فرهنگی، هنری و اجتماعی سایر کشورهاست.
اما زمانی که سخن از نمایشگاهی گروهی به میان میآید، نمایشگاههایی که به عنوان مثال با حضور ده هنرمند از ایران قرار است جنبههای خاص تجربهی زیستهی اجتماعی ایران را مورد توجه قرار دهند، میزان این حمایتها از سوی نهادها و نمایشگاهگردانان بینالمللی به طرز بارزی افزایش مییابد. زیرا در چنین حالتی به نظر میرسد به دلیل تنوع آثار و تکثر هنرمندان، آنچه گاهی حتی بیش از توانمندیهای هنری مورد توجه قرار میگیرد، نحوهی بازنمایی دغدغههایی خاص ـ معمولاً اجتماعی و سیاسی ـ توسط هنرمندان ایرانی است که برای مراجع مذکور جالب توجه به نظر میرسد و گاهی حتی اهمیت زبانِ بصری، خلاقیت، چگونگی پرداخت سوژه و غیره تحتالشعاع مدلولی که تمامی این دالها به آن ارجاع دارند ـ یعنی ملیت و دغدغههای خاص مرتبط با زندگی اجتماعی ـ قرار میگیرد.
بررسیهای انجامشده در مورد ملیت نمایشگاهگردانانی که مسئولیت برگزاری این نمایشگاهها را بر عهده داشتند به این نتایج انجامید: ۳۵% این نمایشگاهها توسط کیوریتورهای ایرانی نمایشگاهگردانی شدهاست که اکثریت قریب به اتفاق آنها ( چیزی حدود ۹۳%) ساکن و مقیم ایران و ۹% دیگر مقیم خارج از کشور بودند. ۲۷% از این نمایشگاهها نیز توسط کیوریتورهای خارجی شکل گرفت که به موضوعاتی چون هنر شرق و خاورمیانه علاقهمندند.
موضوع بعدی مکانهایی هستند که پذیرای هنر مهاجر بودهاند. تعداد نمایشگاههای برگزارشده توسط هنرمندان ایرانی در کشور آمریکا بالاترین رقم یعنی ۱۶% است. دراین میان همانگونه که انتظار میرفت ۶۰% از نمایشگاهها در شهر نیویورک برگزار شد. انگلستان با میزان ۱۳% از کل نمایشگاههای برگزارشدهی خارجی، دومین کشور مقصد هنر مهاجر ایران بوده است که اکثریت مطلق نمایشگاهها در این کشور یعنی ۹۶% آنها در پایتخت آن لندن برگزار شده است و سومین جایگاه اما از آن کشور فرانسه است با مشارکت ۱۱% و تمرکز ۷۰% نمایشگاهها در پایتخت سیاسی ـ فرهنگی و هنری آن پاریس. سایر کشورها به ترتیب آلمان، ترکیه، ایتالیا، سوییس، اتریش، بلژیک، یونان، کانادا، روسیه، کویت، چین، هلند و برزیل هستند.