نمایشگاههای بهار / ا. ی [احسان یارشاطر]

نمایشگاه‌های بهار / ا. ی [احسان یارشاطر]

۱ـ نمایشگاه آثار آقای حسین بهزاد ـ موزه ایران باستان

نقاشی خاص ایران در اواخر دوره صفویان بانحطاط گرائید و با نفوذ تمدن غربی هر روز گامی عقب نشست، تا آنکه در روزگار ما پرداختن به مینیاتور چاشنی تفنن دارد و مانند ترمه‌دوزی ایامی را که هنوز «فرنگی» در حیات ما راه نیافته بود و زندگی بی‌برق و ماشین می‌گذشت بخاطر می‌آورد.

با آنکه نقاشان اخیر ما، خاصه پس از کمال‌الملک، عموماً بشیوه نقاشان غرب روی آورده‌اند، رشته مینیاتورسازی هرگز در ایران گسیخته نشده و پیوسته کسانی این شیوه قدیم را باسلاف رسانده‌اند. هم اکنون نیز استادانی چند در این کارند. آقای حسین بهزاد بی‌شک پیشوای این نقاشان است.

از آثار آقای بهزاد چندین تابلو مانند «بیمار عشق» و «شب حافظ» و «صاحبان طلای سیاه» در نمایشگاههای سال گذشته ظاهر شده بود. اما تاکنون نمایشگاه جامعی که شامل همه آثار اخیر ایشان باشد ترتیب نیافته بود. فرصتی که بمناسبت حضور نمایندگان کنگره ابن سینا بهمت آقای جلالی برای دیدن آثار ایشان پیش آمد مجال داد تا دوستداران آقای بهزاد آثار هنرمندی را که سالیان دراز پیوسته و آرام بکار خود مشغول بوده و بیکی از هنرهای قدیمی ایران دل بسته است یکجا ببینند.

اصول کار آقای بهزاد همان است که در مینیاتور ایرانی خاصه مینیاتور دوره صفوی دیده می‌شود. در سالهای اخیر بسیاری از ایرانیان که بنقاشی دوره «رنسانس» اروپا آشنائی یافته‌اند و تقلید دقیق‎تر طبیعت را در آثار این گونه نقاشان دیده‌اند بگمان خود نقصی در مینیاتور ایرانی کشف کرده‌اند، و آن اینکه مینیاتور ایرانی «طبیعی» نیست، و در آن رعایت اندازه نسبی چیزها نمی‌شود و احوال درونی از عشق و خشم و اندوه و اضطراب در نقاشی ایرانی مجال ظهور نمی‌یابد.

این نظر البته نظر ناپخته‌ایست. اگر مکتبهای مختلف نقاشی دنیا را از هنر بدوی تا هنر جدید از نظر بگذرانیم آشکار می‌شود که تقلید دقیق طبیعت شیوه معدودی از مکتبهای نقاشی بوده است. نقاشی اروپا از رنسانس تا اواخر قرن نوزدهم و نقاشی قبایل بوشمن و نقاشی دوره حجر قدیم که در غارهای اسپانیا کشف شده از این مقوله است. اما در نقاشی شرق دور و نقاشی دوره حجر جدید و آثار آزتک و هنر قبایل بدوی و هنر افریقا و نقاشی بیزانس و نقاشی جدید غرب، بعکس تقلید دقیق طبیعت منظور نقاش نیست.

نقاش ایرانی نیز هرچند عالمی را که در پرده می‌آورد از عالم خارج اقتباس میکند اما در پی نمودن عین آن نیست. با علم مناظر و مرایا و علم تشریح و نمایاندن حجم سه بعدی چیزها کاری ندارد.

نقاش ایرانی عموماً با سطح دوبعدی مشغول است. نوری که در مینیاتور ایرانی بکار می‌رود نور فرضی روشن و ثابتی است. در نقاشی ایرانی سایه وجود ندارد. مینیاتور ایرانی هرچند نموداری از عالم طبیعت است اما مستقل از آن نیز عالمی دیگر است.

آنجا که نقاشی از خط کار می‌گیرد، نقاش ایرانی همروش خطاط است. درخوشنویسی خطوط ظریف و سیال با دایره‌ها و نیم‌دایره‌ها چشم را لذت می‌بخشد. در مینیاتور نیز خط ارزشی مستقل از موضوع دارد و از این رو با نقاشی چینی نزدیک است.

آنجا که نقاشی از رنگ کار میگیرد، نقاش ایرانی غرضش کمتر تقلید رنگ طبیعی چیزهاست. غالباً زیبائی و صفا و درخشندگی و تنوع رنگ است که منظور عمده اوست. گاه رنگها بکلی قراردادی است. اختیار رنگ طلائی برای نمودن آسمان و رنگهای سبز یا سرخ برای نمودن زمین از این نوع است.

از اینرو نقاشی ایرانی در درجه اول بزیبائی و فریبندگی رنگها و ظرافت و طنازی خطوط متمایز است، و بهمین لحاظ ارزش تزیینی
فوق‌العاده دارد.

با آنکه آقای بهزاد از پیروی شیوه استادان مینیاتور بخصوص شیوه سلطان محمد و میرک (دوم) و آقا رضا باز نایستاده است پرده‌های او از تأثیر نقاشی غرب بر کنار نیست و نکته‌های جدید در آنها میتوان دید.

این تأثیر یکی در قطع و اندازه پرده‌ها مشهود است. مینیاتور ایرانی اصولاً خاص مصور کردن کتاب است. ازینرو قطع آن بقطع کتاب محدود بوده است. در «چهره‌سازی» هم نقاشان همان قطع معمول کتاب را رعایت کرده‌اند. …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول