آقای محسن وزیری مقدم درباره یکی از مطالب شماره اول مجله نامهای برای ما فرستادهاند که ما عین آنرا با پاسخی که آقای «س. ذ» [سیروس ذکا] دادهاند در اینجا چاپ میکنیم.
سردبیر محترم مجله سخن
در شماره یک تیرماه ۱۳۴۲ آن مجله مقالهای بامضای آقای «س. ذ» درباره نمایشگاه نقاشی در انجمن ایران و ایتالیا خواندم. با وجود اینکه همیشه سعی کردهام در مقابل اظهارنظرهای دیگران سکوت اختیار نموده و قضاوت افراد را محترم بشمارم لازم میدانم که در پاسخ نظریات ایشان این مطلب را بنویسم و از شما تقاضا کنم که آنرا در مجله سخن چاپ فرمائید.
تصور میکنم که منقد محترم ما خیلی تند و عجولانه قلمشان را بروی کاغذ میآورند و قضاوتشان درباره هنر نقاشی قبل از اینکه بتواند یک جنبه فنی و اصولی داشته باشد از احساسات شخصی و تمایلات فردی ایشان در هنر صحبت میکند که ایمان خواننده مقاله را درباره اینکه آیا ایشان اصولا بمعنی و مفهوم هنر نقاشی پی بردهاند بشک و تردید انداخت. برای گواه این امر اشارهای بمقالهای که در شماره اول سخن ۱۹۴۱ راجع به نمایشگاه نقاشی دوساله تهران نوشته بودند میکنم.
در آن نمایشگاه منقد حساس ما از فراوانی نقاشی ابستره و غیرتصویری شدیداً متأثر شدهاند و وظیفه هر صاحبنظری دانستهاند که چنین هنرمندانی را که در سیاهچال جهل افتادهاند از اشتباه درآورد. از کم بودن تابلوهای صورت و بدن لخت شکوه کرده و نوشتهاند چرا نقاشان ابستره بدن لخت نمیسازند صورت و بدن لخت که با ابستراکسیون منافاتی ندارد.
مثل اینکه بگوئیم کوسه و ریش پهن هم با هم فرقی ندارند. اگر منظور از دیدن نمایشگاه نقاشی تنها حظ بصری از تماشای اندام نقاشیشده زن و توجه به بعضی ریزهکاریهاست خیلی سادهتر میشود اصل آنرا در طبیعت زنده جستجو نمود و چنانچه دسترسی نباشد صدها کتاب و مجله پر از عکسهای رنگی زن لخت هست که میتواند احتیاج بصری نیازمندان آنرا تأمین نماید.
پیشرفت علم و صنعت و وسایل و امکانات تکنیکی بیشماری که در اختیار بشر گذاشته شده هنرمند را مجبور نموده حدود تفکرات و ابداعات خود را به افقهای دورتر و وسیعتری بکشاند. آنچه را که بکمک دوربین عکاسی میتوان تهیه کرد یا روی پرده سینما و تلویزیون میشود دید لزومی دیگر برای ساختن و ابدی کردن آن روی پرده نقاشی نیست. ذهن کسانی را که میل دارند به امکانات و تصورات بشر از راه هنر آشنا شوند به چنین محیط تنگ و بستهای نباید محدود نمود.
توقع اینکه هنر در چهار دیوار کشور مانده و فقط ارزشش در این باشد که رنگ و بوی محلی را حفظ نماید کار پراشتباهی است. علم و هنر سرحد و کشور نمیشناسند و اگر هنرمندان فقط بمایه ملی و پشتوانه تاریخی (که متأسفانه در کشور ما در زمینه هنر پلاستیک وجود ندارد) اکتفا نمایند هرگز اثر مهمی (که قابل بحث و انتقاد باشد) بوجود نخواهند آورد و آنچه نقاشی کنند در زمینه آثاری خواهند بود که از چهار تا پانصد سال قبل به اینطرف تاریخ هنر جهان نظایر بهتر و دست اول آنرا ثبت نموده و در اختیار ما گذاشته است. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.