معرفی مقاله:
مجید اخگر، پژوهشگر حوزهی هنر، در این مقالهْ ابتدا در مسیر هنر ایران تامل میکند. او با استفاده از نتایج نظرسنجی «هنر و هنرمندان ایرانی» راهبردهای کلی معرف انتخابهای هنرمندان ایرانی در دهههای پس از نوشدن را طرح میکند. اخگر با پیشفرض گرفتن دوگانهی داخلی-خارجی و نیز مواجههی این دوْ به چهار نوع صورتبندی یا رویکرد فرمال-توصیفی میرسد. به شرح آنها میپردازد. هنرمندانی که به طور نسبی ذیل این صورتبندی جای میگیرند را مشخص میکند. وی برای روشن شدن دلالتهای بیشترِ این تقسیمبندی، نکاتی در مورد برخی هنرمندان و آثار گروه سوم و چهارم بیان میکند. به این ترتیب به سراغ محصص و امیننظر از گروه چهارم میرود. دو هنرمندی که از دیدگاه اخگر برمبنای درونیکردن نگاه سوبژکتیو مدرن به موتیفهای ایرانی پرداختهاند.
او نوعی وجه نمایشی -نه نمایشگرانه- را در آثار هر دو هنرمند تشخیص میدهد. مجید اخگر در توضیح اینکه عنصر اصلی نمایش، یعنی «صحنه» به چه معناست. پای صحنهی آغازینی را به میان میکشد که کابوسوارنه بازمیگردد. زمانِ حالِ بازیگرِ عرصهیِ تاریخ را به تسخیر خود در میآورد. او کار کسانی چون محصص و امیننظر را نمایش این «زمان حال به تسخیر گذشته درآمده» میداند. به این ترتیب محصص را طراح «صحنهی تاریخ» و امیننظر را نقاش « فرهنگ» مینامد. اما هنرمندان گروه سوم در تاریخ چه میکنند؟
اینان با دستمایههای زمان-مکان ایرانی چه کردهاند؟ اخگر پس از بررسی این موارد میپرسد که در میان مسیرهای هنر ایران کدامیک چارچوب مساعدتری برای یک خلاقیت هنری زایا و رسیدن به هنری بهتر را فراهم میکند؟ و در ادامهی متن موضوع پرسش خود را امکان و چگونگی یک خلاقیت تاریخی در شرایط کنونی تاریخ هنر جهان قرار میدهد.
او به نقل از راب پاپ خلاقیت را همواره تا حدی به معنای «بیرون آمدن از خود تحت تاثیر چیزی یا نیرویی ناشناخته و بزرگتر از خود قرار گرفتن» میداند. اخگر معتقد است اگر قرار است خلاقیت از قالب یکی از نیروهای تسهیلکنندهی چرخهی عظیم جهانی تولید و مصرف خارج شود. باید آن را به عنوان پروژهی شخصی در نظر گرفت. او دلالتهای این امر را در آخرین بحث خود با عنوان «شخصیتداشتن» بیان میکند.
.
بخشی از مقاله:
یکی از مزایای نظرسنجی انجامشده در مورد هنر و هنرمندان ایرانی در این شماره، پیش چشم داشتن فعالیتهای بازیگران اصلی این عرصه است. بر مبنای آن رسیدن به نقشه یا چشماندازی از مسیرهای هنر ایران است. در کلیترین سطح میتوان آن را مجموعه امکانات، «پیشنهادها» یا مسیرهای هنر و هنرمندان ایرانی در طول این گستره زمانی حدوداً هفتاد ساله دانست.