
بارها تصویر چاپی این نقاشی را در کتب ارزان قیمت روسی دیده بودم. اما وقتی اولین بار اصل اثر را از دور و از لابهلای حرکت پر ازدحام بینندهها آویخته به دیوار “موزهی پوشکین” دیدم، حس کردم بیشتر شبیه قطعهای جواهر یا چیزی به مراتب گرانبهاتر از یک نقاشی روی بوم است. در همان نگاه نخست درمییایی که همه چیز این نقاشی متعالی است، و هر جزء آن در کمالیافتهترین شکل خود ترسیم شده. از همین رو از تجربیات عادی و روزمرهی ما فاصله دارد، و مدت زمانی طول میکشد تا آرامش و توانایی ورود به فضایی این چنین متعالی را در خود بیابیم. ترکیب شمائلگونهی اثر که بیشتر وامدار سنتهای تصویری بیزانس و گوتیک است، به شکلی ظریف با کلاسیسم متعالی سدهی شانزدهم خصوصا رافائل تلفیق شده، و به نظر میرسد نقاش از تمام سنتهای تصویری گذشته در جهت تکامل ایدهی خود بهره برده است. اما چیز دیگری که این نقاشی را از آثار بسیار خوب و معتبر مجاورش جدا میکرد کیفیت رنگپردازی و شیوهی اجرايی به غایت نقاشانه است، که به هیچ وجه در تصاویر چاپی آن قابل تشخیص نیست.
این شیوهی اجرایی که متاثر از سنت فاخر نقاشی اروپائی است، پس از تولید عالیترین نمونههای خود تا سدهی نوزدهم همزمان با تولید صنعتی مواد هنری از میان رفت. فنون پیچیده و دقیق ساخت مواد و روشهای اجرایی نقاشی که در پی سالها شاگردی و هنرآموزی در کارگاههای استادان برجستهی اروپایی آموخته میشد، چنان کیفیت تجسمی مطلوبی یافته که میتوانیم زمانی بس طولانی به این نگارهی والا بنگریم و از حساسترین نحوهی ادراک درجههای رنگی، همچون تنالیتههای بیشمار موسیقی کلاسیک سرشار شویم. به گمانم این اثر برای کسی که بتواند مراحل شکلگیری و تکامل تدریجی نقاشی را تجسم کند لذتی مضائف به همراه خواهد داشت؛ یعنی لذت از درک فرایند تولید اثر و مهارت اجرایی آن. هرچند که این مقوله امروزه ممکن است ارتجاعی و متضاد با ذات خلاقهی اثر هنری تعبیر شود.
انگر از این تصویر حدود چهارده سال قبل تابلوی بیضی شکلی کشیده بود که در آن به ژست اصلی «دستهای در حال دعا» دست یافته بود، که بدون تغییر آن را به تابلوی مزبور که باید به روسیه فرستاده میشد، انتقال داده بود. ژست «دستهای در حال دعا» که تفاوت کیفی محسوسی نسبت به نمونهی اجرایی قبلی پیدا کرده و پس از آن نیز چند بار دیگر مورد استفادهی نقاش قرار گرفته، نمونهی بارز شکل آرمانی طبیعت است. این شکل آرمانی و کمالیافتگی که در شیوهی طراحی انگر از طریق پالایش فرمها برای رسیدن به شکل ناب ایجاد شده همانقدر طبیعتگرایانه است که میتواند انتزاعی باشد، و همین نکته او را از خیل بی شمار مقلدانش، ممتاز و متمایز کرده است.
*”مادونا در برابر پیاله برکت” (مسکو ۱۸۴۱ موزهی دولتی آثار تصویری الکساندر پوشکین) در رم و به سفارش ولیعهد روسیه – که بعدا الکساندر دوم خوانده شد. کشیده شده است. …