نشانه و دال ساخت هویت بصری صفحه‌بندی و گرافیک

صفحه آرایی و مدیریت هنری نشریات / یولاندا زاپاترا / سحر ترهنده

 

نگاه به گذشته ـ اصول برانگیزاننده و مبنایی

تمام دیزاینرها به آثار سایر طراحان نگاه می‌کنند، اما تعداد بسیاری از آنان منحصراً بر روی آثار معاصر متمرکز می‌شوند. این توجه و تمرکز برای اطلاع از تغییرات فرهنگی، دگرگونی و پدیدار شدن گرایش‌ها و رویکردها در طراحی حروف، تصویرگری، عکاسی و غیره بسیار مهم است. اما توجه به کارهای گذشتگان نیز به همین میزان اهمیت دارد. در گذشته باید به دنبال چه چیزهایی بود؟ به طور قطع ایده‌ها و دستورالعمل‌ها بخشی از آن است. با این حال ایده‌ها و دستورالعمل‌ها درک نخواهند شد مگر آنکه زیربنا و شالوده‌ی اصولشان شناخته شود. این زیر بناها در گذشته عموماً وابسته به جنبش‌های هنری و فرهنگی بوده‌اند، جنبش‌هایی که به نوبه‌ی‌ خود بر پایه‌ی زمینه‌های سیاسی و اجتماعی شکل گرفته‌اند. بنابر این، به‌طور مثال ایده‌های پیرامون ماشینی‌شدن و کارکردگرایی، که بخشی از اصول باوهاوس را در دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی شکل دادند، بازتابی بوده‌اند از صنعتی‌شدن اجتماع غرب و سوسیالیسم در اروپای شرقی.

زمانی که نویل برودی در میانه‌ی دهه‌ی ۷۰ شیوه‌ی هندسی و حروف متقارنِ سبک ساختارگرای روسی را برای خود برگزید، کار او حرکتی بود فرهنگی که باعث بالا رفتن روح مبارزه در جهت سرنگونی ظلم شد. درک و دانستن چنین بنیان‌هایی و چگونگی ارتباط آنها با قلمرو فرهنگ و سیاست می‌تواند به طراحان و مدیران هنری معاصر مجموعه‌ای بی‌بدیل از ابزارهای ارتباطی دهد تا با آن بتوانند ارتباط‌ها و واکنش‌های فرهنگی ویژه‌ی خود را گسترش دهند. امری که برای درک درست و عمیق گروه مخاطب الزامی است. بنابراین، مطالعه‌ی گذشته معمولاً برای کپی کردن از روی آثار دیزاینرهای بزرگ و معروف نیست، بلکه برای درک درست آثار آنان است.

 

درک علّت موفقیت دیزاینی خاص در زمینه‌ و بستری ویژه

فهم چگونگی عملکرد یک دیزاینر نیاز به درک این موضوع دارد که چرا یک دیزاین در بستری خاص موفق بوده است. این امر به معنای بررسی  تصویری عریض ـ یعنی اصول برانگیزاننده و مبنایی انتشار یک اثر آنگونه که پیشتر گفتیم ـ و سپس تمرکز بر روی ترکیب‌بندی‌ها (لی‌آوت‌های) فردی و دریافت این نکته است که چرا آنها در اثر مورد نظر و مخاطبان آن موفق عمل می‌کنند. چگونه ترکیب‌بندی‌ها در انتقال اصول و قواعد موفق عمل می‌کنند؟ دانستن و بررسی این که چگونه هر کدام از عناصر به تنهایی یا در ارتباط با یکدیگر عمل می‌کنند با شکستن ساختار در ترکیب‌بندی میسر می‌شود. به طور مثال در مجله‌ی چهره (The Face) نویل برودی این موضوع را به درستی دریافت که علی‌الاصول نشریه‌ای در رابطه با فرهنگ‌ بدیل می‌تواند باعث شکل گرفتن تأثیرات و سبک‌هایی خارج از محیط فرهنگی خود شود و این نشریه می‌تواند برای ایجاد ارتباط با مخاطبان خارجی خود به چنین تأثیرات و سبک‌هایی جنبه‌هایی پیشرو و معاصر دهد. اما برای این کار چه سبکی (استایلی) باید انتخاب شود؟ برودی هوشمندانه سبک بصری مناسبی را انتخاب کرد، سبکی با ریشه‌ها و ارتباط‌هایی که برای مخاطبان جوان (آنهایی که تمامیت‌خواهی سیاسی‌شان دست نخورده و آلوده نشده و بن‌مایه‌ی فرهنگی مطمئنی دارند) به راحتی قابل تشخیص است. او این اصول و قواعد را به وسیله‌ی ترکیب‌بندی‌های متشکل از حروف چاپی برجسته، فرم‌ها و عناصر هندسی، خط‌کشی‌های مشخص، قطعات و درجات به دست ‌آورده است. تأثیر این روش دیزاین در زمان خود تکان دهنده و شگفت‌انگیز بود: تازه، برجسته، گستاخ و کاملاً مناسب مخاطبان.

پیشنهاد مطالعه: مقاله‌ی «مؤلفه‌های اصلی یک لِی‌اوت» به قلم یولاندا زاپاترا

برچسب‌ها:
سبد خرید ۰ محصول