در این مقاله با عنوان «شهروند» در مورد احساس تعلق آدم ها به محیط پیرامونشان و شهر میخوانیم.
آدم ها بر اساس تجربه، خاطره و عاطفه ای که درباره هر « مکان » دارند، نسبت به آن حس ویژه ای پیدا می کنند؛ همین احساس ویژه است که بخشی از هویت آن مکان را می سازد. احساس تعلق خاطر به یک چشم انداز شهری خاص، گاه آنقدر عمومی و عمیق است که فراتر از یک یادواره فردی، تبدیل به «خاطره جمعی» می شود و در طول زمان، یک تاریخ تصویری مشترک و در حال رشد می سازد.
شهری مثل تهران، در طول تاریخ نسبتاً کوتاهش، بارها دچار تغییر و بازسازی شده و در مسیر تحولات، بسیاری از خاطراتش را از دست داده است. بیشتر این تحولات پس از تعویض نظام های حکومتی اتفاق افتاده است. پس از گذشت سالها، حالا، راهحلهای تازهای برای توقف این فراموشی جستجو می شود. ثبت ملی و شاید جهانی خیابان ولیعصر، برگزاری همایشهایی در ارتباط با مناظر شهری، خاطرات جمعی، زندگی پیاده و پیاده راه ها، توسط مدیران شهری تهران شاید، فضاهای خاطره انگیز گذشته و خاطره ساز آینده را، به عنوان سرمایهای که در خطر است، حفظ کند؛ چرا که خیابان میتواند و میباید محل درنگ و آسودن باشد نه صرفاً عبوری عجولانه.
مطالعهی مقالات این بخش:
«باز از آن «کوچه» گذشتم … ردّ پای خاطرهی ما نبود» / مریم عمرانی
«نقاشیهای دیواری خیابان جلفا؛ آمین»/ مهناز پسیخانی
«بوی خوش زندگی در بهار مدنیّت» / پای حرفهای مهندس سیدمحمد بهشتی
«اینجا، خیابان ولیعصر» / زهرا قراخانی
«پرسهزنی در شهر به مثابه امری فرهنگی» / گفتوگو با ناصر فکوهی
«تهران، یک صبح دلانگیز» / آرش حنایی
«روح شهر» / ثمیلا امیرابراهیمی