معرفی مقاله:
حسین زنده رودی در کارهایش به منابع الهامی روی آورد که تا آن زمان در ایران کمتر کسی به فکر استفاده از آنها افتاده بود. برخوردش با سنت تصویری هنر ایران و فرهنگ بصری عامیانه مانند کشف کردن گنجى بود که کسی از وجود آن خبر نداشت. برای همین از همان سالهای ابتدایی فعالیت هنریاش شروع به کنکاش در محیط اطرافش کرد. معماری ایرانی، گنبد، گلدسته، کاشی و آجرکاری، مراسم عاشورا، علم و کتل، کتیبهها، شمایلنگاری، اشعار مذهبی و خط فارسی. هر یک در دورهای دستمایه کارهای او شدند. در سال ١٣۴٠ زندهرودى براى همیشه ساکن فرانسه شد. درآن زمان جنبش لتریسم هنوز در اوج بود، اُپ آرت رواج بسیار داشت و پاپ آرت آمریکایى در آستانه ظهور بود.
تأثیرات هر سه این مکاتب بر هنر حسین زنده رودی را میشود در آثارش ردیابى کرد. تمام کوشش سالیان او این بود که از هنر عامیانه ایران که در اروپا کسى آن را نمىشناخت استفاده کند و اثرى به وجود بیاورد که در برابر هنر هنرمندان خارجى عرض اندام کند و مسلما این نوع کارها توان جلب توجه و عرض اندام در غرب را داشتند. اما اهمیت هنر وی به طور مشخص برای نوآوری بود که در زمینه بکارگیری خط انجام داد و تأثیرگذاریش بر هنر معاصر ایران نیز به همین خاطر بود.
نحوه بهرهگیری خط در آثار حسین زنده رودی به گونه ای است که در تصاویر او خلوص و انتزاع دیده میشود. او خود را یک هنرمند انقلابى مىدانست. سالها بعد که دیگر یک هنرمند شناخته شده بود در مصاحبهاى گفت: «.به تعلیم نقاشى اعتقادى ندارم. چون براى تبدیل شدن به یک نقاش بزرگ، آموزش فنى لازم نیست با هر وسیلهاى میتوان نقاشى کرد. به عقیده من در مدرسههاى هنرهاى زیبا در سراسر دنیا را باید بست».
.
مطالعه بیشتر دربارهی حسین زنده رودی: مقالهی «در اهمیت زندهرودی و مسئله مکتب ایرانی»
.
بخشی از مقاله:
مقاله «شارل یا حسین زنده رودی؟» به قلم منا زهتابچی به ابعاد کاری حسین زنده رودی میپردازد. زنده رودی بیست و سه سال داشت و تازه هنرستان هنرهای زیبا را با رتبه اول به پایان رسانده بود. او در مصاحبهای در مورد استادانش گفت: «…همه استادان ما بی لیاقت هستند و من حاضرم با آنها مسابقه بگذارم.» خیلی زود هم توانست در مسابقه نوگرایی آن سالهای هنر ایران جزو نامآوران شود. مشخصاً دوست داشت آغازگر و شروع کننده یک جریان باشد تا ادامه دهنده.
حسین زنده رودی خود را یک هنرمند انقلابى مىدانست. سالها بعد که دیگر یک هنرمند شناخته شده بود در مصاحبهاى گفت:«…به تعلیم نقاشى اعتقادى ندارم، چون براى تبدیل شدن به یک نقاش بزرگ، آموزش فنى لازم نیست با هر وسیلهاى مى توان نقاشى کرد. به عقیده من در مدرسههاى هنرهاى زیبا در سراسر دنیا را باید بست…»