زوال یک باغ / بهنام کامرانی

 

معرفی مقاله:

«باغ» یک مفهوم ازلی در هنر ایرانی‌ست. بهنام کامرانی در این مقاله، عکسی از «باغ تخت» یا «باغ تخت‌قراچه» در شیراز را دستمایه‌ی پرداختن به مفهوم باغ در زندگی ایرانی و سرگذشت این باغ بخصوص _که در سال‌های بعداز ثبت این عکس به پادگان نظامی اختصاص یافته_ قرار داده است.

.

بخشی از مقاله:

در میان کتاب با‌غ‌های جهان عکسی سفید_سیاه از باغی ایرانی وجود دارد. عکسی از «باغ تخت» در زمان قاجار. باغی بر بلندای شهر شیراز که امروز اثر کمی از آن بجای مانده. راز این عکس در چیست، شاید رنگی نبودن، آنرا در میان دیگر عکس‌ها متمایز کرده است. رسوخ زمان باعث تغییر کیفیت خاکستری‌ها و رنگ‌پریدگی شده است. اما چیز دیگرتری تأثیر عکس را فراتر می‌برد. عکس در تمامیت سکونش، خاطره‌ای از مکان را به نمایش درمی‌آورد و از این طریق خود را به گذشته می‌کشد. واقعیت عکس اما در حال حاضر است. بویژه وقتی می‌فهمیم از اصل باغ تقریبا چیزی نمانده است، عکس باغ به انسانی شبیه می‌شود که امروز مرده است و شمایلش را از طریق هم‌جواری با نیستی به رخ می‌کشد. اما بگذارید ابتدا خاطره را مرور کنیم.

باغ یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در هنر، تفکر و زندگی ایرانی است. آرزوی رسیدن به باغ ازلی نقوش این سرزمین را پر کرده است و نقوش، آهن و چوب و پارچه را؛ و عجیب آنکه از این مفهوم اغلب ساده می‌گذریم و گاه حتی آنرا فراموش می‌کنیم. واژه «پردیس » به معنای درخت‌کاری و گل‌کاری پیرامون ساختمان می‌باشد و از زبان فارسی وارد دیگر زبان‌ها شده است. قوم آریایی خاطره سرسبزی سرزمین خود را به همراه خویش به اینجا آورد. در دوره هخامنشیان و بعد از آن ایران صاحب باغ‌های بیشمار و بزرگ و باشکوه بوده است. «گزنفون » مورخ یونانی این مطلب را در نوشته‌های خویش ثبت نموده است. باغ‌های ایرانی علاوه بر جنبه تزئینی(که ویژگی غالب باغ‌های فرنگی است) بارده نیز بوده‌اند و میوه‌های مختلف در آن‌ها بوجود می‌آمده است. برای یک مسافر که از بیرون به درون باغ ایرانی وارد می‌شد هوا به یکباره تا بیش از ده درجه خنک می‌شد. اینگونه تضاد دو فضای خشک و سبز تصور پیدایش بهشتی زمینی را زنده می‌کرد. 

باغ در فرنگ بیشتر جدا شده از فضایی جنگلی بود. طراحی باغ‌های “ورسای” در فرانسه که «لونوتر» پنجاه سال از عمرش را صرف آن کرد بر محور «آپولو» (خدای خورشید) و برای تکریم لویی چهاردهم صورت گرفت. در قرن هفدهم و هجدهم میلادی باغ‌ها خود فرآورده‌های هنری به حساب می‌آمدند. «هوراس والپول» در سال ۱۷۷۰ باغبانی را در کنار شعر و نقاشی تحت عنوان «سه خواهران زیبایی» آورد. «امانوئل کانت» عقیده داشت که باغبان کسی است که «با اشکالی به نقاشی می‌پردازد. او باغ را در طبقه بندی خود از هنرهای زیبا شمرد.» در شرق دور «باغ ذن» نمادی از رابطه فرد با طبیعت و حتی برتر است . جزایر وسط باغ‌های ذن تجسمی از بهشت بودا بود. اغلب باغ‌های معابد ذن را نقاشان طراحی می‌کردند. ریگ‌زارها و خشک‌باغ‌ها چنان طراحی می‌شدند که در مهتاب تداعی کننده سفیدی دریا و کوه و نمودگار سایه‌ی بودا در حال مراقبه باشند.

باغ‌های ایرانی هیچ یک به هم شبیه نیست اما عناصر و اصولی در آن‌ها تکرار می‌شود. عکس، «باغ تخت» یا «باغ تخت قراچه» را نشان می‌دهد. باغی که اکنون اثر کمی از آن بجا مانده و در دامنه باباکوهی، در شهر شیراز قرار داشته است. این باغ یکی از شاخص‌ترین و باشکوه‌ترین باغ‌های ایرانی محسوب می‌شده است.

«باغ تخت» یکی از چهار باغ مشهوری است که بنابر نوشته «ابن عربشاه» در «عجایب‌المقدور» و «شرف‌الدین علی یزدی» در «ظفرنامه» پیش از دوره گورکانیان وجود داشته است. آغامحمد خان قاجار در سال ۱۲۰۸ و محمدشاه در سال ۱۲۶۰ هجری قمری عمارت باغ را بازسازی کرده و حوض‌ها و حمام و محوطه و ساختمان‌هایی در آن ایجاد می‌کنند.

هفت طبقه «باغ تخت» یادآور طبقات زیگورات‌های باستان و باغ‌های معلق بابل است. انعکاس طبقات باغ در حوض بزرگ روبه‌روی آن باعث سبک‌تر شدن تصویر باغ می‌شود و شکل آن را دوباره، اما وارونه تکرار می‌کند. سیستم پیجیده آبیاری باغ نیز شایان توجه است. در فاصله‌ای نه چندان دور هنوز بقایای کانال‌های آبیاری در پاسارگاد(که توسط دیوید استردناخ کشف شد) دیده می‌شود. ارتفاع فواره وسط حوض و آبیاری از بالای باغ به طبقات خود دلیلی پر پیشرفت آبیاری در زمان پیدایش باغ است.

سبد خرید ۰ محصول