مقالهی حاضر، جستاریست نوشتهی مهرداد اسکویی، پیرامون شکلگیری و گسترش کارتپستالهای تصویری در جهان. به اعتقاد اسکویی، تقریباً بیشتر افراد در طول عمرشان، دستکم یک کارتپستال به دوستان و عزیزانشان هدیه کردهاند؛ برای احوالپرسی، برای عرض تبریک، شادیانههایی کوچک و کمحجم برای رساندن سلام از شهر و کشوری دور و یا برای شریک کردن دوستان و آشنایان در لحظات خوب سفر و پیشامدهای شیرین زندگی روزمره. اما امروزه شاید کمتر کسی به این فکر افتاده باشد که این کارت پستالهای مسافر و عزیزداشته که در صندوقچهها و آلبومهای خاطرات ما به دست فراموشی سپرده شدهاند. بیش از صد سال است که احساساتی عمیق و اطلاعاتی گرانبها را از مکانها، مردم، فرهنگ و تاریخ بر پشت و روی خود حمل کرده و برای ما به ارمغان میآورند! هر کارتپستال سندی تصویری ـ نوشتاری است که پیوسته سلام مسافر را میرسانده و دریافتکنندههای این کارتهای پستی هم، یک انگیزه برای سفر و یا پیامی محبتآمیز به دست میآوردند. اما مسافرت برای بیشتر مردمی که در اواخر دورهی ویکتوریا و اوایل دورهی ادوارد زندگی میکردهاند، به معنی سوار شدن بر ارابههای اسبی به مدتهای بسیار طولانی و به جان خریدن سختیهایی فراوان بوده است.
بخشی از متن:
کارتپستالهای تصویری نماهایی از دیروز است که امروز با اشتیاق تمام توسط نسل جدیدی از مجموعهداران و پژوهشگران کارتهای پستی تاریخی یا دلتیالوژیستها، جمعآوری شده و مورد بررسی و پژوهش قرار میگیرند. برای درک و دریافت داستانِ به وجود آمدن کارتپستال باید قدری به عقب بازگردیم. به دورهای از تاریخ که در آن افراد بسیاری سواد خواندن و نوشتن نداشتند و اندک افراد با سواد بسیار مورد احترام بودند. در واقع کسب مقام اجتماعی وابسته بود به سواد و هر فرد علاقهمند به ترقی، علاوه بر نیاز به دارایی موروثی و آشنایی و ارتباط با مقامات، ناچار بود برای رسیدن به مدارج بالا، تحصیلات دانشگاهی نیز داشته باشد که این خود با خواندن و نوشتن شروع میشد.
این دوری مردم از سواد پایه، تا فرا رسیدن انقلاب صنعتی ادامه داشت. در سال ۱۸۰۲ قانون Factory Act در فرانسه، کارخانهداران را وادار کرد تا برای آموزش کودکان اقدام کنند. این قانون هر روز دو ساعت رفتن به مدرسه را برای کودکان زیر سیزده سال اجباری میکرد. به این ترتیب تعداد با سوادان رو به افزایش گذاشت و سواد به کندی اما به صورت منظم رشد نمود. مدارس اولیهی خصوصی فاقد نظارت و بدون بودجه بودند و تحصیل برای همگان اجباری نبود، اما با مداخلهی دولت این مدارس شکوفا شدند و در نتیجهی آن جوانهایی باسواد از طبقات پایین جامعه خودنمایی کردند. این افراد و نظرات جدیدشان در دانشگاهها رشد یافتند و در یکی از پدیدههای پرطرفدار سدهی نوزدهم یعنی روزنامه مورد بررسی قرار گرفتند. گسترش این دانش عمومی، آنچه را که قبلاً ناممکن بود، ممکن ساخت و مردم عادی اینک مفاهیمی چون سیاست اقتصادی، نحوهی ادارهی کشور توسط دولت، حقوق بشر و روابط دیپلماتیک را مورد توجه قرار میدادند. مردم، دیگر میتوانستند بخوانند و بنویسند و تولید فکر کنند و در تماسی نزدیک با دولت و جامعه قرار گیرند. کلام، ابزار شد و مردم عادی بر اساس هوش و جاهطلبی یا کنجکاویشان از آن بهره میگرفتند. در عصر ما قبل از تلویزیون، سینما و اتومبیل، کتابخوانی در کنار خواندن مجله و روزنامه رایج شد و این خود بخشی از ماجرا بود. در دیگر سو، افرادی بودند که به نیروی زبان برای انگیزش و القای نظر خود و تشویق فرایند تفکر پی بردند، اینها همان مردمی بودند که از زبان برای اظهار نظر استفاده کردند و گفت وگو را به هنری توسعه یافته مبدل ساختند. با این حال، ایدهی ارتباط انسانها با یکدیگر از راه دور، هنوز مشکلی عمده به حساب میآمد و باید رفع میشد.
تا پیش از این، نامهرسانها پیک شاهان و رجال بودند و نامهنگاری میان عموم مردم جامعه چندان اهمیتی نداشت و در واقع نامهرسانی برای عوام غیرقانونی بود. در سال ۱۴۵۰ لویی یازدهم در فرانسه سیستم پست سلطنتی را بنیان گذاشت و پستخانههای بین راه تأسیس شد.