بخشی از متن:
مهدی سیفى: در شمارههاى گذشته ما دیدیم كه طراحان گرافیك ایران، علاقه یا تخصص چندانی به نوشتن ندارند و طبیعتاً ناگزیر بودیم از ترجمه استفاده كنیم و این خلاء را پر كنیم. ولى چون موضوع این شمارهی حرفه: هنرمند دربارهی وضعیت گرافیك ایران است، با کمبود مطلب قابل ترجمه مواجه شدیم. به همین دلیل، سؤالاتى مشخص شد تا بخشی از خلاء موجود را با مصاحبه بپوشانیم.
در اولین سوال، جایگاه گرافیک معاصر ایران را در سطح ملی و بینالمللی چگونه میبینید ؟
فرشید مثقالى: نمىدانم از كجا و چهطورى شروع كنم چون پراكنده، سعى كردم در جاهاى مختلف راجع به این مسئله صحبت كنم. دربارهی گرافیك ایران چیزى كه مىتوانم بگویم، یك رشد نامتوازن است. یعنى بخشهاى مختلفش، رشد ارگانیك و متوازنى با هم نداشتند. با اینكه به نظر مىآید بازار بزرگى باید وجود داشته باشد. از كسى كه دارد یك كار گرافیكى را كپى مىكند، تا دفاتر تبلیغاتى و استودیوهاى شخصى كه كار فرهنگى مىكنند، به هرحال بهطور خیلى گستردهاى در تمام ایران دارد كار مىشود.
گرافیكى كه اکنون خیلى شاخص هست، گرافیك فرهنگى و شخصى است، به نظرم كارهاى خیلى درخشانى هم درش وجود دارد كه من خودم واقعاً لذت مىبرم. انجمن در راهرویش كارهایى گذاشته كه واقعاً خوب هستند و این یعنى استعدادها و علاقهمندان هستند.اما این انرژى و علاقه همه محوطهها را پوشش نداده است. مثلاً در بخش پوستر فرهنگى، واقعاً اشتیاق براى كار كردن هست و این اشتیاق، انرژى خوبی دارد و نتایجش هم بد نیست. البته میشود از جنبههای انتقادی هم به این کارها نگاه کرد. اما از لحاظ محصولى، كارهاى خوبى هستند. مقدارى از انرژىها روى طراحی جلد كتابها است که در ۱۰ ـ ۱۵ سال اخیر تغییر كردهاند و كلى كارهاى خوب بینشان وجود دارد. در بقیه زمینهها هم آرام آرام دارد تغییر مىكند. ولى به نظرم همهی اینها، چه پوسترها، چه جلد كتابها یا تبلیغات (كه به نظر میرسد پر رونق است)، در چیزى ضعف دارند و آن ایده و فكر است. تبلیغات تلویزیون یا روزنامه را كه نگاه کنید، یا آگهى سفر و تور است كه همینطورى عناصر را مىریزند توى صفحه و در واقع خیلى كاركردى برخورد مىكنند، یا آنها كه به نظر مىرسد كار شدهتر است و حتى شركتهاى بزرگ آنها را تولید مىكنند، از لحاظ محتوا و ایده، ارتباطشان با مردم فوقالعاده كم است. آگهى تلویزیونى هم همین است. آگهى كه مرا وادار كند فردا صبح بروم چیزى را بخرم و آنچنان مرا تحریك كند، خیلى كم است. من فكر مىكنم در كل، ما ضعفِ «فكر كردن» داریم.
سیفى: یعنى حتى در بخش فرهنگى هم كه مىگویید جذابیتهایى وجود دارد، ما ضعف فکر کردن داریم؟
مثقالى: آنها بسیار فرمالیستى است و از لحاظ فرم خیلى خوب هستند اما از لحاظ فكر، خلاء دارند. شما پوسترهاى خیلى كمى مىبینید كه ایدهاش شما را بگیرد، بلکه این شكلش است که شما را تحت تأثیر قرار میدهد.
سیفى:دربارهی «اِللىسیتسكى»گفته میشود دلیل اهمیت و تأثیرگذاری او دو چیز است. یكى اینكه بر اسلوب و وجه فرمالیستی حرفهاش مسلط بود و بخش دیگر، عشق و تعهدش بر تأثیر برمخاطب بود. چیزى را كه مىخواست بگوید درک کرده بود و حتی به آن اعتقاد داشت. همینطور گفته شده است براى اینكه یك طراح گرافیک بزرگ به وجود بیاید، هر دوی اینها با هم لازم است. یعنی اینكه بخواهى بر مخاطب تأثیر بگذارى و اینكه بدانى چگونه تأثیر بگذارى. به نظر شما آیا کمبود گرافیک در ایران این نیست که طراحان ما، خیلى برایشان مهم نبوده كه چه پیامى دارند مىدهند یا تأثیرش چیست؟ گرافیک فقط یك بخش خودمحورى هست كه از لحاظ فرمالیستى كارى انجام بدهم كه خودم لذت ببرم؟
مثقالى: من چنین برداشتى را واقعاً دارم. آن بخشى كه فكر كند و ببیند این فرم با محتوا آیا ارتباط دارد یا ندارد ضعیف است و روى خود پیام خیلى كمكار مىشود. مثلاً نمایشگاه پوستر مىگذارند با عناوین مولانا یا عاشورا. بچهها كار مىكنند اما یك نفرشان به نظر من نیست كه مثنوى را به این خاطر خوانده باشد كه شاید چیزى را در آن پیدا کند. …