اثری از ایمان افسریان ۱۳۸۶، نقاش واقع‌گرای ایرانی

ثبت ادبی تهران: تصویر کلان‌شهر اخته / امیر احمدی‌آریان

 

شهرها مشکلات خاص خودشان را دارند. مردم هم شهرها را معمولاً از طریق مشکلات‌شان می‌شناسند: ترافیک، آلودگی هوا، سر و صدا، جای کم، تخریب طبیعت. روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون هم شهر را عموماً از همین زاویه می‌شناسند، با کارشناسان و مسئولان در باب معضلات شهرنشینی، مشکل‌ترافیک، راه‌های پیش‌گیری از آلودگی هوا، ضرورت گسترش فضای سبز و نظایر آن گفت‌وگو می‌کنند. از شهر، به عنوان پدیده‌ای مستقل، صحبت به میان نمی‌آید مگر آنجا که شهر بدل به مانعی سر راه آسایش انسان‌ها شود. در عرصه عمومی، شهر موضوع صحبت کارشناسان است، موضوع صحبت مهندسان و معماران و جغرافی‌دانان و متخصصان ترافیک و آلودگی و محیط زیست.

اما شهر دیگری هم وجود دارد که از چشم اهالی علم و تکنیک دور می‌ماند. این شهر دوم، که البته همان شهر نخست است منتها روی دیگر سکه خود را می‌نماید، ارتباط مستقیم با انسان دارد. شهر اول هم رابطه مستقیمی با انسان برقرار می‌کند، منتها این رابطه مستقیم در حد مادیات می‌ماند. مهندسان و کارشناسان حداکثر می‌توانند شرایط مادی زندگی انسان‌ها در شهر را بهبود بخشند، می‌توانند کاری کنند مردم سریع‌تر و با دردسر کمتر به محل کار برسند، یا سیستمی طراحی کنند تا شهر همیشه تمیز بماند. فراتر از این چیزی نمی‌گویند چون از حوزه تخصص‌شان خارج می‌شود، و کلاً امروز به تأکید یادمان می‌دهند خیلی از حوزه تخصص‌مان پا آن طرف‌تر نگذاریم.

شهری که موضوع بحث ماست و از آن سخن خواهیم گفت، عامل شکل‌گیری نوع خاصی از تجربه انسانی است، و تمام اهمیتش در همین است. شهر به انواع تجربه‌های زیسته نوع بشر چیز جدیدی افزوده است که تحت عنوان تجربه «زندگی شهری» یا چیزی شبیه به این از آن یاد می‌شود. این شکل از تجربه زیسته، بیشتر موضوع هنر و ادبیات و تفکر بوده است تا صنعت و علم. بحث بر سر شناخت این تجربه از یک سو، و شکل بازنمایی آن در مدیوم‌های هنری، به طور خاص ادبیات است. آنچه در ادبیات داستانی از شهر بازنمایی می‌شود نه آمار ترافیک و غلظت آلاینده‌های هوا و افزایش قیمت اجاره‌ها در فلان سال، بلکه تجربه زیسته‌ای است که انسان فقط در شهر امکان کسب آن را دارد.

آنچه به عنوان «ادبیات شهری» یا «شهرنویسی در ادبیات» یا هر چیز دیگر می‌شناسیم، نوعی از ادبیات است که بر این تجربه استوار است، نوعی از ادبیات که به عنوان موضوع خود، انسانی را برمی‌گزیند که نمونه‌اش در روستا وجود ندارد. این انسان، به سبب پیچیده‌تر شدن ذهن و زندگی‌اش، همواره خوراک خوبی برای ذهن ملتهب نویسنده بزرگ بوده است، و کم کم به عنوان شخصیت محوری ادبیات داستانی، کسی که انبوهی از معضلات و پیچیدگی‌ها را در خود حمل می‌کند، توانسته جای محکمی برای خود دست و پا کند. شاید نخستین کسانی که از حیثیت شهر در برابر روستا دفاع کردند همین نویسندگان بودند، آنان بودند که در زندگی پرآشوب و معضل‌دار شهر حقیقت بیشتری یافتند تا در زندگی پاک و آرام و «پاستورال» روستا. هنوز هم انواع گوناگون معنویت‌گرایی‌های محافظه‌کارانه از دوران یکی بودن انسان و طبیعت (اگر فرض بگیریم چنین دورانی واقعاً وجود داشته است) با حسرت یاد می‌کنند، به شهر و شهرنشینی فحش می‌دهند و آرزوی بازگشت به دل طبیعت و زندگی «پاک و آرام» روستا را قرقره می‌کنند، و جالب است که مدعیان این تقابل هیچ وقت هم به آرزوشان جامه عمل نمی‌پوشانند.

پیشنهاد مطالعه: مقاله‌ی «دو تورّم در تن تهران: قر در کمر، فکر در سر» به قلم شمیم مستقیمی

برچسب‌ها:
سبد خرید ۰ محصول