بهرام شعبانی-۱۳۹۱

تک‌نگاری میدان توحید / سینا دادخواه

بخشی از متن:

اولین بیمارستان مدرن تهران را به نام بیمارستان هزارتخت‌خواب در دوران پهلوی اول را بر همین میدان می‌سازند تا نمادی باشد بر مدرنیزاسیون دستوری رضاشاهی و یادگار معماری ساختمند آلمانی‌. بالاتر از بیمارستان پادگان نظامی دژبانِ مرکز، یادگار همان دوران است. ارتش منظم و سامان دادن به ارتش پراکنده‌ی ایرانِ تحت نظارت مستشاران هم‌نژاد آلمانی. می‌آییم جلوتر. شاهِ پسر رؤیاهای ناسیونالیستی پدر را این بار با دستیاری یانکی‌ها در سر می‌پرورد. آب نهر کرج را روان می‌کنند توی بلوار مدرن کشاورز(الیزابت سابق). خیابان فاطمی (آریامهر سابق) که تقریباً از شمال‌شرقی میدان توحید آغاز می‌شود طراحی و اجرای ژاپنی ـ آمریکایی دارد و معمار بزرگ قرن بیستم کنزو تانگه در طراحی‌اش مشارکت داشته. رقابتی تمام‌عیار میان حاشیه و مرکز شکل می‌گیرد. همچون کانونی مرکزگریز، توحید تمام امواج مدرنیستی را از خود دور می‌کند و در اطراف خود می‌پراکند. قرار است روح مدرن شهری پایتخت نه در خود میدان که در فضاهای اطراف آن پراکنده بشود. همان توخالی بزرگ و سیاه‌چاله‌ی زمینی که با ولع انوار درخشان ستاره‌ها و اجرام کیهانی شهر را درون خود می‌کشد. از یک طرف خیابان فاطمی و بلوار کشاورز و بیمارستان در شرق و از طرف دیگر محلات جدید و منتظمی همچون تهران‌ویلا و گیشا و شهرآرا در غرب. اتوبان چمران(پارک‌وی سابق) و شهرک‌غرب و آتی‌ساز در شمال و برج‌های مسکونی نواب در جنوب. همگی اینها در دوره‌‌ای سمبل پیشرفت و نوزایی تهران بوده‌اند. باید تونل توحید در زیر میدان را هم به این لیست اضافه کرد. تازگی‌ها خطوط بی‌آرتی هم اضافه شده‌اند. جریان از چه قرار است؟ شعبده‌باز تهران این بار از کلاه خود چه خرگوشی می‌خواهد بیرون بکشد؟ میدانی بی‌شکوه و دفرمه بدون‌ هیچ بنای یادبودی در مرکز یک دایره و با شعاعی کوتاه، محلات و خیابان‌های آبرومند و مدرن روی محیط همان دایره‌ی فرضی. چشم هادی شهروند عادی هنگام عبورومرور درون این دایره سردرگم می‌ماند.

گویا باید شرح بیشتری بر این وضعیت زیباشناختی نوشت. اما انگار لکنت زبان و سکوت ذات این میدان توخالی است. اینجا تمایل زیادی برای گفتگو با مخاطبانش ندارد. شاید هم این سکوت نشانه‌ی فرزانگی نیست و با دهان پر نمی‌توان حرف زد. توحید متناقض‌نمای نوشوندگی است که همیشه و هنوز جان ایرانی را به تصرف خود درآورده. شاهراه شمالی ـ جنوبی سابق یعنی اتوبان چمران، کار ویژه‌اش اتصال مرکز شهر به نواحی مدرن و نوساز شمالی بوده. علاوه بر هتل هیلتون (استقلال فعلی) که دست‌پخت همان معمار مجلس اسبق سنای ایران است، نمایشگاه بین‌المللی و شهربازی وآتی‌ساز و ساختمان‌های صداوسیما جزئی از کلیت مدرنی به حساب می‌آمده‌اند. این اتوبان قرار بوده جریان باد معروف تهران یعنی نسیم توچال را همچون تهویه‌ی ‌مطبوعی، طبیعی از شمال به جنوب بیاورد. جریان این نسیم با توجه به اختلاف ارتفاع در حوالی میدان توحید قطع می‌شود و این به شکلی رازآمیز مبین آن است که طبیعت بدوی و تصنع مدرن چنان که امثال اصحاب فرانکفورتی‌ها مدعی بودند خاستگاهی مشترک دارند. همین انقطاع طبیعی را در بافت شهری منطقه می‌بینیم. بعد از مدتی با سیل جمعیت جدید تهران شاهراه قدیمی ناکارآمد می‌شود. حالا دیگر باید تونل توحید به فریاد برسد تا نمادی باشد بر مدرنیسم صوری و نابهنگام شهرداران تکنوکرات دهه‌ی هفتاد و هشتاد تهران که با افتتاح مترو و برج میلاد و انبوه تبلیغات توخالی به اوج رسید. گویا صرفاً قرار است از زعفرانیه و محمودیه برای زیارت قبور مردگانمان در بهشت‌زهرا در اسرع وقت برسیم. توحید علیرغم اسمش که میل به وحدت دارد به شدت واگرا است. گویا در بازدید نیکسون از ایران، دانشجوهای ایرانی ساکن کوی از دیوار مجاور اتوبان چمران به رئیس‌جمهور آمریکا بدوبیراه می‌گویند و ساواکی‌ها شب می‌ریزند توی دانشگاه و دانشجوهای چپی را دستگیر می‌کنند.

سبد خرید ۰ محصول