تهرانبازي
يک نظرسنجي
به سؤال “تهران چيست؟”چگونه ميتوان پاسخي انضماميتر و خلاقانهتر از تحليل هاي فلسفي اجتماعي داد؟ به نظر ميرسد مفهوم “تهران” نزد ساکنانش حاصل رسوب تجربياتي است که در طول زمان از مواجهه با اين پديده در ذهن و روانشان نشسته است. چگونه ميتوان جوانب مختلف اين رسوب را عيني کرد و از ارزيابيهاي شتابزده گذشت؟ چگونه ميتوان با گذر از قضاوت ها و محاسبات ذهني، برخورد بي واسطهتر حوزة روان آدمها را با اين پديده شناخت؟ چگونه ميتوان از تعاريف و هويت هاي برساخته کليشه اي و رايج برگذشت و نگاه معصومانه تر و بيطرفتري از اين پديده به دست داد؟
آيا جدا از توصيف هاي انتزاعي منعکس در مقالات تحليلي و احساسات نوستالژيک مي توان ابژة ذهني تهران را سر و شکل داد؟
اگر تهران، چيزي اضافه بر خود را در فضاي مفاهيم ساخته، اگر اين مازاد همواره و همه جا حاضر است، پس مي توان آن را از راهِ “همه چيز” ديد و پيوندش را با ديگر ابژه هاي هويت ساز زندگي روزمره سنجيد.
ميزاني از “حس شوخي” و “جدي نگرفتن” که در مفهوم “بازي” مندرج است، داوري ها را رقيقتر و مهربانانهتر ميکند. اما همواره در بازي، رنگي از جسارت و خلاقيت و خودنمايي هم بروز ميکند؛ برآيند اين دو نيروي غير هم جهت، داوريهاي انجام شده در جريان يک بازي را قابل توجه و معنادار ميکند.
پاسخهاي جمع آوري شده در اين نظرسنجي (که به طور متوسط هر سؤال آن را ۱۰۰ نفر پاسخ دادهاند) قرابت شگفتي با عواطف و حتي تحليلهايي دارد که در مقالات گوناگون اين شماره ابراز شدهاند. بنابراين خود اين نظرسنجي ميتواند به عنوان خلاصه و چکيده اي از نوشته هاي اين شماره تلقي شود و مبناي تحليل هاي گوناگون قرار گيرد.
اين نظرسنجي از دو طريق اينترنتي و کتبي انجام شده.
در برابر هر سؤال، تعدادي گزينه به عنوان پيشنهاد پيش روي مخاطبان قرار داديم، اما خيلي وقت ها هم پاسخ هايي که مخاطبان داده اند در ميان گزينه هاي پيشنهادي نبود. در بعضي سؤال ها که گزينه هاي پيشنهادي متنوع و زياد بودند (مثل سؤال مربوط به خلق و خو، شغل و بيماري) از گزينه هايي که فقط يک رأي آوردند، صرف نظر کرديم و آنها را در جمع بندي نهايي لحاظ نکرديم. اين نوع نظرسنجي تنها، عنوان يک پيشنهاد و گام اول در راهي طولاني است. در اين اولين اجرا کار ما خالي از نقص و ايراد نيست.
در ارائة نتايج از آوردن اعداد و درصدها صرف نظر کرديم (اما مطمئن باشيد که محاسباتش انجام شده و مدارک در دفتر مجله موجود است) اما پاسخهايي که آراي بيشتري به خود اختصاص داده اند به تناسب بزرگتر نشان داده شده اند.
نتايج به دست آمده آنجايي جالب تر و هيجان انگيز تر است که با تصورات قبلي همخواني نداشته باشد. مثلا عليرغم تبليغات زياد دربارة زلزلة تهران و عواقب خطرناک آن درصد غالب مخاطبان احتمال زير ۲۵ درصد ميدهند که صدمهاي در زلزله مذکور ببينند. اما از آن طرف وقتي از عمر تهران مي پرسيم بيشتر جواب مي دهند که اميدي به زنده ماندنش نيست. آيا اينها نشان نمي دهد که تهران بيشتر يک مفهوم و وجود ذهني است تا ابژه اي در بيرون؟
در آخر اضافه کنيم که اين نظرسنجي بيشتر يک بازي است. و همان طورکه از هر بازي اي انتظار مي رود، موفقيتش در گرو ميزان لذتي است که به بازيکنان و تماشاچيان بازي مي دهد. اگر اين لذت حاصل شده باشد، هدف برآورده است.
آنچه که در اين مقدمه به اختصار خواستيم يادآوري کنيم اين است که بازي ها گاهي توليد مفهوم مازادي مي کنند که از حصار لذت و تعريف بازي فراتر مي رود. ما معتقديم اين نظرسنجي واجد اين مازاد است.
اينها به کنار، براي خودش کاري است و حامل معنايي.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «موجودِ فراپاشیده» به قلم محمد رضاییراد