تهران، یک صبح دل‌انگیز/ آرش حنایی

 

بخشی از مقاله:

به شماره سی و شش ، “تجربه تهران” نگاهی می‌اندازم. عمده مطالب نکات مشابهی دارند. گویی هر کس از این شهر اسرارآمیز طلبی دارد. چیزی یا چیزهایی بوده است که دیگر نیست و احتمالاً مقصود این است که بودنشان لازم است. به‌هرحال بعید به نظر می‌رسد که درد ودل نویسنده/ شهروند تهرانی اثری بر این کلانشهر بگذارد. گوش تهران بدهکار نیست. هر روز بزرگ و بزرگتر می‌شود، گران و گران‌تر، و به شهرهای هم قد و قواره‌اش شبیه‌تر. این تهرانی‌ها هستند که گرفتار نبردی با خود شده‌اند، برعلیه پایتخت‌نشینی خود و نه شهر. مرکز/تهران با توسعه‌ی شهری پیش می‌رود. اتوبان‌ها و تونل‌ها‌، خیابان‌های تازه و آزادراه. تحول ماهیت زندگی شهری است. و
به جز دو سه خیابان ظریف و تراشیده چند شهر نمونه، هرجایی که به مدرنیته تن دهد به تحول مبتلا خواهد شد. با همه‌ی این‌
ها باید منعطف شد اگرنه آدم‌ها در زادگاهشان هم به گونه‌ای از دیاسپورا دچار خواهند شد…

 

سبد خرید ۰ محصول