عکاسی در عصر رسانه‌های نوین\

تجربه‌های شخصی / اسماعیل عباسی

تکلیفم را با پدیده عکاسی دیجیتال خیلی زود روشن کردم. نه به صرف نو بودن بدان دل سپردم و نه بر حفظ چارچوب‌های عکاسی سنتی پای فشردم .دریافتم که فتوژورنالیست بدون دوربین دیجیتال یک پایش خواهد لنگید و فوریت عکاسی دیجیتال برای کسی که لذت کار در تاریکخانه را نچشیده، بی‌مزه خواهد بود. پس بر پرسش “دیجیتال خوب است یا فتوشیمی؟” در ذهنم خط کشیدم.

دیجیتال نظم آموزش مرا در کلاس‌ها دگرگون کرد. به جای چندین کتاب سنگینی که هربار به سر کلاس می‌بردم تا عکسی کوچک را از فاصله دور به دانشجوی آخر کلاس نشان بدهم با یک سی‌دی سبک به سر کلاس رفتم و به جای معدودی عکس، انبوهی عکس نشانشان دادم، آن هم روی پرده‌ای بزرگ، اگرچه ۷۰ میلی‌متری و سینه راما نبود!

جهان پهناور دیجیتال قلم راپید و قیچی و چسب و خط‌ ‌کش را از دست من صفحه‌آرای سال‌های دور گرفت و هرچند مرا با وسوسه ورود به دنیای ” نرم‌افزار این‌دیزاین” روبرو ساخت اما برای کم‌جرأتی من راه حلی نشان نداد! البته از مزایای این امکان به همت دوستان جوان صفحه‌آرا در کتاب‌هایم بهره‌ها بردم.

آخرین تجربه ام وبلاگ‌نویسی بود که با ترس وارد این محدوده ناشناس شدم. اما به‌زودی لذت ارتباط با خوانندگان را چشیدم که هرگز در سال‌هایی که سر و کارم با مطبوعات کاغذی بود تجربه نکرده بودم، در آن زمان اگر فاصله گفت تا شنود در مطلوب‌ترین حالتش دو ماه به درازا می‌کشید اینک انتظار یک‌روزه شکیبایی می‌طلبد. آن روزها اگر صدایت به شهرهای کوچکی که مجله در آن توزیع نمی‌شد ،نمی‌رسید اینک در روستاها هم زمزمه ات شنونده دارد. اکنون می‌توانی کلاس درس را در جهان مجازی وبلاگ پی‌بگیری و هزاران هزار امکان دیگر…

اما همه اینها نگرانم می‌کند. این نگرانی را نیل‌پستمن در ذهنم کاشته است: هر وسیله و ابزاری، صرف نظر از چارچوب محدود و کاربرد اولیه آن، این قدرت را دارد که از محدوده نخستین جدا شود و سیطره خود را در چارچوبی نوین و غیر قابل پیش‌بینی گسترش دهد. این نقش تا آنجا پیش می‌رود که برنوع و چگونگی برداشت و بیان ما از هستی و حقیقت اثر می‌گذارد.

+ نوشته شده در سه‌شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۴۵ توسط اسماعیل عباسی

سبد خرید ۰ محصول
رفتن به نوار ابزار