جستار «تأملاتی دربارهی قاببندی/ کادر در تصویر ایرانی» به قلم ایمان افسریان ویژگی کادر در نگارگری ایرانی را تحلیل میکند. نویسنده بدین منظور تلاش میکند شیوهی نگاه و قاببندی تصویر در نگارگری ایرانی را با هنرمند غربی و نقاش چینی مقایسه کند. از رهگذر شرح این تمایز است که هر یک از سه شیوه با مشخصههای ذاتی و درونیشان آشکار میشوند. کار افسریان در این مطلب صرفاً سبکشناسی قاببندیهای گوناگون (کادر در نقاشی غربی، طومار در نقاشی چینی، حاشیه در نگارگری ایرانی) نیست. بلکه بررسی مسألهی کادر، گواه تفاوت در جهانبینیهای ریشهدار تمدنی است. مفاهیم «خیال»، «دانستگی»، «ادراکی»، «منظر» و «موقعیت» مفاهیم کلیدی این جستارند. برای آشنایی بیشتر با مفهوم قاب در نقاشی و عکاسی میتوانید سایر مقالات پروندهی «پنجره، قاب، کادر» را تهیه کنید.
بخشی از متن:
اگر از شما بخواهند یک درخت بکشید احتمالاً بینیاز از کادربندی میتوانید هرکجای کاغذ، یا دیوار، یا هر سطحی که بتوان بر آن نقاشی کشید، درخت خود را تصویر کنید. حال اگر بخواهند درختی بکشید. و در کنار آن حوضی، و این همه در حیاط خانهای باشد، و در پشت خانه صخرههایی ترسیم کنید که بوتههایی بر آن روییدهاند، و در بالای آن آسمانی ابری تصویر کنید، حالا شما یک منظرهی خیالی دارید که نه تنها کادر نیاز ندارد بلکه میتواند از اطراف گسترش یابد.
در توضیحی بسیار ساده، این شیوهای بوده است که نگارگران ایرانی با آن نقاشی میکشیدهاند. آنها در خیال هر شیئی را احضار میکردند. و در زاویه و شکلی که ماهیت شیء را به روشنی عیان کند آن را به نقش در میآوردند. به این ترتیب، محصولِ کار نه بازنمایی منظری پیشروی نقاش، بلکه موقعیت یا به زبان خودشان مجلسی را نمایش میداد. نقاش هر آنچه از موقعیتی که قصد تصویر کردنش را داشت میدانست به مدد قوهی خیال احضار میکرد و در قالب الگوی تثبیت شده در سنت، در صورتی زیبا و هماهنگ، به روی کاغذ میکشید.