مقالهی «تاثیر طنز در تبلیغات» نوشتهی مایکل جانسون است. محمدرضا فرزاد آن را به فارسی برگردانده است.
این شگرد اولیه بسیاری از آثار خلاق است. لنگ یک ایدهاید؟ از یک چیز بانمک استفاده کنید. مثل همان وقتها که از یک لطیفه برای صمیمیشدن با مخاطب استفاده میکنید، بیشک طنز آدمها را با یک شخص، یک محصول و یک آگهی صمیمی میسازد. اما اگر طنز سر راه پیام واقعی را بگیرد و باعث بشود ما فقط به آن لطیفه بخندیم و همه چیز را فراموش کنیم؛ آن وقت چه؟
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «دیزاین و زبان سادهی بصری» به قلم مایکل جانسون
بخشی از مقاله:
طنز همچون خطابهی قشنگ ساقدوشها در مراسم عروسی، میتواند کارگر بیفتد. اما همانطور که همهی ساقدوشهای بد عالم میدانند، جوک و شوخی باید بهجا و بهوقت باشد، وگرنه نتیجهی عکس میدهد. قرنها، دیزاینرها و ارباب ارتباط جمعی از شوخی و طنز برای انتقال و استقرار پیامهای خود در اذهان مردم بهرهی بسیاری بردند. با آنکه موج وابستگی به شوخی و کارهای عجیب و غریب در اواخر دههی ۱۹۸۰ فروکش کرد. تردیدی نیست که طنز-گاه بهجا و گاه بیجا- در صورتیکه در اختیار اهل قلمش قرار گیرد و به شیوه و قاعدهی پسندیدهای به کار بسته شود، ابزار قدرتمندی خواهد بود.
هنرمندان گرافیست در دورهی پس از جنگ از اینکه پشتشان به شوخیهای سبکسرانه و بیتعمقِ هنر کاسب کار، گرم است خیلی مسرور و مشعوف بودند. دیزاینرها بازیگوشانه کولاژ و طنز را در لیآوتهای خود در میآمیختند. و همین امر تاثیر شگرفی بر نسل جدیدی از دیزاینرهای جهان گذاشت…