
معرفی مقاله:
جستار پیش رو دربارۀ زندگینامه و آثار فرناندو بوترو (۱۹۳۲)، نقاش و مجسمهساز کلمبیایی، است. نگارنده ابتدا مروری دارد بر زندگینامه و آغاز فعالیتهای حرفهای و تجربیات هنری بوترو در امریکا و اروپا. او اطلاعات دقیق و کاملی دربارهی نمایشگاهها، جوایز و تجربیات و دستاوردهای حرفهای هنرمند در طول دوران زندگی حرفهایاش به مخاطبان ارائه میکند. بخش دوم نوشتار، ضمن اشاره به تأثیراتی که بوترو از جریانها و مکاتب هنری و هنرمندان گذشته و معاصر خود به ویژه در اروپا و مکزیک گرفته است. به تحلیل و نقد سبک و اسلوب هنری منحصر به فرد و ترکیببندیهای آثار هنرمند اختصاص دارد. این نوشتار همچنین مشتمل بر نمونههایی از مشهورترین آثار هنرمند است.
.
بخشی از متن:
زندگی نامه:
فرناندو بوترو در سال ۱۹۳۲ در شهر مدیین کلمبیا به دنیا آمد. همزمان با دوره دبیرستان، به آموزشگاه حرفهای گاوبازی نیز میرفت؛ اما در آنجا بیشتر وقتش را با نقاشی از صحنه گاوبازی ماتادورها یا منظرهسازی از طبیعت «مديين» میگذراند. در همین زمان، کار هنری را با تصویرگری برای ضمیمۂ ادبی روزنامه ال کلمبیانو آغاز کرد (۱۹۴۸). سال بعد در همین نشریه، مقالههایی درباره پیکاسو و دالی نوشت. در نوزده سالگی به بوگوتا (پایتخت رفت و با جنبش آوان-گارد کلمبيا ، آشنا شد(۱۹۵۱)؛ در همان سال، آثارش را در گالری عکاسی لئوماتیز به نمایش گذاشت. در نمایش دوم، همه آثارش – که شامل نقاشیهای آبرنگ، رنگ روغن، گواش و طراحی بودند – فروخته شده (۱۹۵۲)؛ همچنین ، جایزه دوم نقاشی از نهمین نمایش گروهی سالن هنرمندان کلمبیایی را دریافت کرد و با عواید آنها توانست به اسپانیا برود. در آکادمی سان فرناندو مادرید ثبتنام کرد، اما اغلب به موزه پرادوه میرفت تا از آثار استادان گذشته: تيسين، روبش، گویا و به خصوص ولاسكز، رونگاری کند و بیاموزد. چندی بعد به جستجوی هنر آوان-گارد به پاریس رفت، ولی هنر مدرن در او علاقه ای برنيانگیخت؛ در آنجا نیز، اوقاتش را در موزه لوور میگذرانید (۱۹۵۳). چند ماه بعد به فلورانس ایتالیا رفت و وارد آکادمی سان ماركو شد تا نقاشی دیواری و اسلوب رنگ روغن را بیاموزد؛ همچنین زیر نظر ربرتو لونگی، تاریخ هنر آموخت و امکانی یافت که در مبانی کلاسیکگرایی و رنسانس آغازین، تعمق کند. جستجوهای او تأثیر عمیقی بر رویکرد زیباییشناختی و نیز شکلگیری سبکش داشت. دو سال بعد به بوگوتا بازگشت (۱۹۵۵) و آثار فلورانسیاش را به نمایش گذاشت؛ اما با بی اعتنایی مخاطبان روبه رو شد. برای مطالعه در دیوارنگاریهای واقعگرای ریورا، اسكوو سییکه ایرس به مکزیک رفت (۱۹۵۶) و در همین سال با اثری به نام «طبیعت بی جان با ماندولین» -که نخستین نشانه های سبکیاش در آن هویدا بود- در نمایش گروهی موزه هنرهای زیبای هوستن آمریکا، حضور یافت. سال ۱۹۵۷ برای بوتروی بیست و پنج ساله ، سالی پربار و آغاز موفقیت بود؛ نخستین نمایش تکنفره او در کانون پان آمریکن واشنگتن با توفیقی چشمگیر مواجه شد؛ در بوگوتا، جایزه دهمین نمایش سالن هنرمندان را گرفت (با اثر: کشیش خفته) و نیز تانیا گرز، مدیر گالری گرز واشنگتن با حمایت مالی و حرفه ایاش، امکان اقامت بعدی بوترو در آمریکا را فراهم آورد. سال بعد، مدرس نقاشی آکادمی هنر بوگوتا شد (۱۹۵۸- ۱۹۶۰)؛ گالری «گذر» آثارش را نمایش داد؛ جایزه نخست در یازدهمین نمایش گروهی سالن هنرمندان کلمبیایی را بدست آورد و نیز در نمایش گروهی موزه گوگنهایم نیویورک حضور یافت (۱۹۵۸). …
.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «بازنمایی رخدادهای تاریخی در تابلوهای نقاشی»