هادی ضیاءالدینی / Hadi Ziaoddini

هادی ضیاءالدینی در سال ۱۳۳۵ در محله‌‌ی جور‌آباد سنندج و در خانواده‌ای اهل شعر و ادبیات و عرفان متولد شد. با عشق فراوان به طراحی و نقاشی در سال ۱۳۵۶ به دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران وارد شد و کار خود را در کلاس‌های طراحی و نقاشی هانیبال الخاص صیقل داد. او پس از پایان تحصیل به زادگاه خود بازگشت و از آن پس همه‌ی همّ و غم خود را به تصویر کردن زندگی و احوالات مردم کردستان اختصاص داد. به استخدام سازمان میراث فرهنگی (سنندج) درآمد و از آن پس، عمدتاً به پیکره‌سازی روی آورد و تندیس و یادمان‌هایی از شخصیت‌ها و وقایع تاریخی و معاصر برای نصب در فضای عمومی ساخت.

چهل سال هادی ضیاءالدینی

ضیاءالدینی آثارش را بارها در داخل و خارج کشور به نمایش گذاشته و جوایزی نیز دریافت کرده است. او برگزیده‌ی چهارمین بی‌ینال نقاشی در موزه هنرهای معاصر تهران در ۱۳۷۶، اولین بی‌ینال بین‌المللی طراحی در موزه‌ی هنرهای معاصر تهران در ۱۳۷۸ و منتخب اولین جشنواره هنرهای تجسمی اصفهان با دریافت دیپلم افتخار در زمینه‌ی مجسمه‌سازی در ۱۳۶۷ است.
نوعی اکسپرسیونیسم معتدل و شاعرانه (خط روان، قلمزنی آزاد، رنگ درخشان) مشخصه‌ی آثار تصویری ضیاء الدینی است. در طرح‌ها و نقاشی‌های اولیه‌اش جلوه‌هایی از زندگی مردم کُرد را بازمی‌نمود؛ اما تدریجاً از توصیف موضوعات عینی به بیان مضامین عام‌تری چون عشق، رنج و فداکاری گرایید. از آثارش می‌توان اشاره کرد به: نقاشی آوارگان (۱۳۷۰) و تندیس‌های مولوی کُرد (سنندج).
هادی ضیاء‌الدینی از یکسو در کارهای واقع‌گرای خود ابعاد مختلف زندگی و تاریخ و آداب و رسوم مردم کردستان را به تصویر می‌کشد و از سوی دیگر در کارهای انتزاعی‌ترش به موقعیت انسان جهانی و تلاش او برای رهایی از بند می‌پردازد. درونمایه‌ی همیشگی کارهای او نمایش رنج‌ها و تلاش‌های مردم کرد برای گذران و پیشبرد یک زندگی سرشار و انسانی است. حالات درونی و عواطف پر‌شوری که او در چهره‌ی این زنان و مردان و کودکان برجسته می‌کند اغلب در متن زیبایی‌های طبیعت سرزمین مادری او قرار دارد. به اعتقاد ثمیلا امیرابراهیمی: «نقاشی‌های ضیاءالدینی نمایانگر هنری واقع‌گرا و انسان‌دوستانه است که از زندگی و کار مردم زحمتکش سرچشمه می‌گیرد. هنری که علیرغم سرراستی و سادگی در انتخابِ موضوع و نحوه‌ی بیان خود، سرشار از هدفمندی اجتماعی، پویایی بینش، ژرفای حسی و مهارت فنی است. از این نظر، در حالی که جوّ کنونی نمایشگاه‌های نقاشی در تهران تحت تسلط گرایشات مختلف و متنوع تزئینی قرار دارد، این نمایشگاهی است پربار و اثرگذار که امیدها و رنج‌های مردم گوشه‌ای از میهن ما را با برداشتی نه خبری و عکاسانه، بلکه کاملاً زیبایی‌شناسانه و نقاشانه منعکس می‌سازد.»
هادی ضیاء‌الدینی از همان ابتدای کار خود به آثار نقاشان رمانتیک، سمبولیست و واقع‌گرا همچون فرانسیسکو گُیا، میخاییل وروبل و آرکادی پلاستف بسیار علاقمند بود و در کارهایش بسیار از آن‌ها تاثیر گرفت. میخاییل وروبل ۱۸۵۶-۱۹۱۰ نقاش روس با فاصله گرفتن از جریانات هنری مرسوم زمان خود نماینده‌ی شاخص نقاشی هنر سمبولیستی و «آر نوو» بود. در حالی‌که آرکادی پلاستف ۱۸۹۳-۱۹۷۲ نقاش واقع‌گرای شوروی در آثارش به‌صحنه‌های زندگی روزمره و کار و تلاش مردم سرزمین خود می‌پرداخت. علاوه بر این دو، نقاشی‌های‌ ضیاءالدینی در سبک و محتوا نزدیکی زیادی با آثار نقاشان جمهوری‌های سابق شوروی دارد که بر هویت قومی و تجلیات ویژه‌ی سرزمینی خود تاکید کرده‌اند.
ضیاءالدینی با ساختن مجسمه‌های عظیم و گاه چند فیگوره از وقایع روزمره و تاریخی مردم کرد و مشاهیر فرهنگی و هنری ایران مهارت و جسارت خود را در این فن زیبا که آن را درطول تلاش و تجربه شخصی فراگرفته اثبات می‌کند. قدرت تخیل و احساسی که در این آثار نهفته است، بیننده‌ی بی‌خبر را نه فقط به واقعیت داشتن چنین سفری متقاعد می‌کند، بلکه او را به نوعی همدلی و همراهی با این مردمان جنگ‌زده و ستمدیده و سخت‌کوش وامی‌دارد. گویی با اولین نگاه بر این آثار ما به دنبال قافله‌ای سرگردان و بی‌خانمان راه می‌افتیم که می‌خواهد در پیکار با طبیعتی که به اندازه‌ی خود او خشن و مبارزه‌جوست، آخرین بازمانده‌های هستی خود را نجات دهند.

فرم و لیست دیدگاه

ارسال دیدگاه

۰ دیدگاه‌

هنوز دیدگاهی وجود ندارد.

    سبد خرید۰ محصول