مجید فتحی‌زاده نقاشی‌ است که در بیشتر دوره‌ها‌ی کاری‌اش، در حال پرسه‌زدن در بین صفحات تاریخ هنر بوده و به تأسی از استادان بزرگ نقاشی کلاسیک غرب، دغدغه‌اش در کارگاه و در مقابل بوم، بیش از هر چیز مسائل تجسمی و بصری رئالیسم بوده است، از جمله حالت فیگورها، حجم‌پردازی، فضاسازی، تنالیته، ترکیب‌بندی و از این قبیل. خط سیر زبان تجسمی او از نوعی رئالیسم خشک و مقید، به بیانی طراحانه‌تر، آزادتر، تیره‌تر و مه‌آلودتر حرکت کرد، و از سازماندهی چند فیگور در فضایی بیابانیْ به سازماندهی کثرتی از فیگورها در فضاهای عمدتاً شهری/حاشیه‌ی شهری رسید. با این‌حال فتحی‌زاده همیشه چیزی بیشتر از یک نقاشی رئالیستی «درست» و «استادانه» می‌خواهد. او قصه‌ای را روایت می‌کند، و قصه‌اش جدی، عبوس و عموماً تلخ و سیاه است. قصه‌ای با مضمونی کلان که اگرچه در دوره‌ی اولیه‌ی کارش درباره‌ی مردم ایران و آیین‌های سوگواری و رفتارها و باورهای عامیانه‌ی آن‌ها بود، اما رفته‌رفته انتزاعی‌‌تر شد تا جایی که به یک جهان خیالی مخوف، و یا نوعی تفسیر از وضعیت بشری رسید.

فیلمی که می‌بینید ساخته‌ی مرضیه رشیدی و محمد محمدامینی است و اولین قدم از مجموعه‌ای از ویدئوهاست که با تمرکز بر «فرآیند» کار هنری و دیدگاه‌های هنرمندان نوگرای ایرانی درباره‌ی شکل‌گیری کارشان و هم‌چنین بر اساس برنامه‌ای عملگرایانه با یک-دو دیدار از کارگاه هنرمند ساخته می‌شود.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.