معرفی و فهرست عکاسان ایرانی در حرفه: هنرمند مجموعهی حرفه: هنرمند در طیِ بیستواندی سالْ فعالیتِ خود با طیف وسیعی از عکاسان ایرانی گفتوگو کرده و از آنها نوشته است. مجموعهی پیشِرو فهرستیست از این دو دهه. (جهت مطالعهی مقالاتِ مرتبط، روی نامِ هنرمند مورد نظر کلیک کنید) احمد عالی احمد عالی پیشآهنگ عکاسی هنری ایران است، یکه و تنها عکاس در میان هنرمندان مدرن دههی چهل ایران. در فضایی که یک عکس ساده اثر هنری نیست، احمد عالی چندین تایشان را خلاقانه کنار هم مینشاند و اینگونه دست و ذهنش را در این فرآیند خودکار دخیل میکند. در آثار احمد عالی تمهید بهرهگیری از چند عکس برای ساختن یک اثر واحد از انگیزهی شکلگیریاش فاصله میگیرد و تا به امروز به عنوان یکی از تکنیکهای اصلی آثار هنرمند همراه او میآید. احمد عالی با این عمل در «فضا»ی روبهروی خود دست میبرد و گاه امتداد دو وجه اساسی آن یعنی مکان و زمان را قطع میکند، گسترش میدهد، کش میآورد، تا بینهایت بسط میدهد و حتی تغییر ایجاد میکند. اسماعیل عباسی اسماعیل عباسی بیشتر از آنکه با عکسهایش معرفی شود، با فعالیتهای دیگرش در عکاسی شناخته میشود. عمدهی علاقهمندان عکاسی این دو دهه، تحت آموزش و تعلیم نوشتهها، ترجمهها، کتب و مجلاتی هستند و بودهاند که عباسی دوره به دوره، عرضه و در اختیار گذاشته است. منش معلمی دارد و برایش مهم است که عکاسی را به درستی و بیجانبداری، آموزش و انتقال دهد. فهرست گزیدهای از مهمترین فعالیتهای او مؤید این وجه آموزشی است : کتاب “فرهنگ عکاسی”، کتاب “نقد عکس” ، کتاب “فتوژورنالیسم” (در دست چاپ)، مجلهی “دوربین عکاسی” (با تاکید آموزشی)، نمایش فیلمهای گوناگون (در توضیح و معرفی عکاسان جهان) و… یوسف اسحاقپور -- یحیی دهقانپور یحیی دهقانپور از شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار عکاسی ایران به شمار میرود. او ابتدا در رشتهی ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تحصیل کرد ولی از اوایل دهه ۱۳۴۰ به عکاسی روی آورد. عکسهایش در مجلات تلاش، فردوسی و نگین چاپ میشد. عکسهای او از تشییع جنازهی فروغ فرخزاد (۱۳۴۵) نمونهی شاخصی از نگاه شخصی و نوپردازانه در عکاسی مستند است. نصرالله کسراییان نصرالله کسرائیان پدیدۀ متمایزی در عکاسی معاصر ایران به شمار میآید. او از خاستگاه دیگری به این حیطه آمده و با تلاش و پشتکار زیاد «عکاسی فرمشناسی» را در سطحی که میدانیم انجام داده است. نخستین عکاس ایرانی است که کتاب و کتابهای پرفروش و با تیراژ بالا دارد. عکسهای او مورد توجه مردم است. و از آن قالیچه و گریلن و پوستر، و حتی کلیپ نمایشی میسازند. ناصر حقیقی -- میترا تبریزیان عکسهای میترا تبریزیان – هنرمند ایرانی الاصل مقیم انگلستان- امروزه در سطحی جهانی مطرح و شناخته شده. وی اوسط دههی ۷۰ میلادی و در سن ۱۴ سالگی ایران را ترک کرده و در مدرسهای هنری تحت شاگردی ویکتور برگین عکاسی را آموزش دیده؛ و اکنون مدرس رشتهی عکاسی در دانشگاه West Minister انگلستان است. مهرداد نجمآبادی مهرداد نجمآبادی از چهرههای آشنای فضای دانشگاهی عکاسی ایران است. خیلیها در کلاسهای او نخستین بار با تاریخ عکاسی و با آثار بسیاری از عکاسان بهنام و زبده جهانی آشنا شدند. و خیلیها درکنار او، راهنمایی شده و عکسهایشان را پروراندهاند. خودش اما کمتر درگیر عکاسی کردن بوده است. مهرداد افسری شاید بتوان جادههای مهرداد افسری را یکسره در سنت عکاسیِ جادهای گنجاند. نوعی از عکاسی که به نحوی با ژانر کلاً عکاسی مستند پیوند میخورد اما برخلاف گرایش مسلط در عکاسی مستند به شدت شخصی است. چندان دغدغهی تولید پیامی صریح و آشکار را ندارد و چندان در بند بازنماییِ واقعیت اجتماعی نیست. نمود نگاه شخصی در عکس جادهای، بیهیچ تأملی مرا به یاد رابرت فرانک میاندازد. آزادی از بند بازنمایی دقیق واقعیت مشخص، عکسهای همیش فولتون را به خاطرم میآورد. آثار جادهای این دو در یک ویژگی سوم شریک هستند و آن جنبهی رازورزانه و شاید شاعرانهیشان باشد. مهران مهاجر مهران مهاجر (متولد ۱۳۴۳) عکاسی را از آغاز دههی ۱۳۶۰ آغاز کرد. او دانشآموختهی عکاسی در دورهی کارشناسی و زبانشناسی همگانی در دورهی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران است. طی این سالها چشم و ذهن او بیشتر معطوف به سازوکار زبان دوربین و کنکاش با مرزهای آن بوده است. مهاجر کارهایش را به شکل انفرادی در ایران و به شکل گروهی در ایران و بیرون از ایران در سه دههی اخیر به نمایش گذاشته است مهدی منعم مهدی منعم را بیشتر به خاطر عکسهایش از قربانیان غیر نظامی جنگ میشناسیم. هرچند که او سالها در جبههها هم به کارعکاسی مشغول بوده است. به گفتهی خودش حضور سیفاله صمدیان درتعیین مسیر زندگی حرفهایاش نقش فراوانی داشته. حضوری که باعث نجات وی از فضای محدود عکاسخانه و معرفیاش به خبرگزاری جمهوری اسلامی شده و معتقد است دراثر این اتفاق، جهان بینی و نگاهش به عکاسی کاملاً تغییر کرد. مهدی مقیمنژاد تا همین چند سال پیش، که چندان هم دور و بعید نیست، اوضاع در عالم عکاسی به گونهای بود که “فتومونتاژ” در قیاس با عکاسی معمول و سرراست، ژانری فرعی با علاقمندان محدود و خاصش به حساب میآمد.مهدی مقیمنژاد از جمله هنرمندان پیگیر و جدی این حوزه است که ضمن آگاهی و تسلط به خاستگاههای نظری این ژانر، آن را قریب ۱۵ سال در شکل عملی در چارچوب خواستههای شخصیاش دنبال کرده. از اولین تجربههایش در فائق آمدن بر سختیهای اجراییِ چنین کاری در عکاسی آنالوگ، تا روشهای آسان شدهتر این ایام که به هنرمند امکان و مجال تخیلپردازی بیشتری را میدهد. مهدی سیفالملوکی مهدی سیفالملوکی اما حدیث دیگری داشت. قصه پیدا شدن عکسهای او (آن هم بیست سال پس از درگذشت ایشان) از آن مقدرات خودجوش و عجیب و غریب است. گویا این بار قرار بوده ابراهیم صافی عزیز واسطه انتقال فیض باشد:«یه روز توی دفترم نشسته بودم که یکی از دوستام که توی ناصرخسرو مغازه داره بهم زنگ زد. گفت: یه کسی اومده و دو سه تا کارتن عکس آورده واسه فروش. بیا ببین میخوایش… » و باقی ماجرا. محسن راستانی محسن راستانی، هنرمندی پرکار و شلوغ، با ایدهآلهای بیشمار و بیپایان است و همین خصلت، از او چهرهای آشفته، گریزپا و همواره معترض ساخته، که باعث شده تا در جریانات عمومی عکاسی ما، مشارکت ماندگار و پایداری نداشته باشد.اما باور درونی او به “گذشت زمان” و “ضرورت ثبت امروز” و اهمیت واژه “مستندنگاری”، بر آنش داشته تا کارش را با مداومتی بیوقفه تا کنون ادامه دهد مجید کورنگ بهشتی مجید کورنگ بهشتی دو نمایشگاه انفرادی در خانه عکاسان و خانه هنرمندان به ترتیب در بهار و تابستان ۸۲ برپا کرده و کتابی از مجموعه آثارش را نیز به انتشار رسانده کورنگ بهشتی در کارهای اخیرش سعی دارد تا از کنار همنشانی تصاویر به شکل سکوئنس به فضای بصری تازهای دست پیدا کند. کاوه گلستان کاوه گلستان، جمع اضداد بود. پدیدهای متناقض. و شاید همین موجد انرژی بیحد او و تهیه آثار مختلف میشد. از معدود کسانی بود که به گذشته و پشتوانه فرهنگی خود اشارهای ندارند، و برای همین، عطش تجربه و تولید داشت و پشت چیزی مخفی نمیشد. کاوه کاظمی کاوه کاظمی از سر تعجب، کم سر و صداترین عکاس خبری ایران است. روحیهی ستیزهجو و منش استقلال طلب او ، حافظ حریم فعالیت اوست. کاظمی به غیر از آنکه در نام و حرفهی خود با کاوه گلستان اشتراک دارد، از وجه تشابه بسیار مهم و ارزندهی دیگری نیز با او برخوردار است و آن این که کاظمی همچون گلستان، به معنای واقعی، عکاسی حرفهای است: یعنی فعال، مستقل و در لاک خود، بیآنکه بخواهد سکاندار باشد. فریدون رهنما فریدون رهنما سینماگر و شاعر فقید از هنرمندانی است که بیاشارۀ روشنگر برخی دوستان- از جمله آقای آریاسب دادبه و خانم فریده رهنما- نه میدانستیم و نه میتوانستیم به عکسهایش دسترسی پیدا کنیم. هرچند که نیازس به توضیح واضحات در معرفی و شناخت این هنرمند نیست. اما برای تازهتر شدن حافظۀ علاقمندان، سعی کردیم با مقالاتی جنبی (حتی نامربوط به عکاسی)، خواننده را به دنیای ذهنی این هنرمند نزدیک کنیم، شاید به این ترتیب بستر مناسبتری جهت رویارویی با عکسها فراهم شود. بیژن بنیاحمد به حضور و صدای آرام بیژن بنیاحمد نمیماند که تا این حد جستجوگر و پرحرکت بوده باشد. عکاسی را از پیِ روانشناسی، در آلمانِ سالهای ۱۹۵۰ خوانده. همه جور کاری را در این زمینه تجربه کرده است. دامنهی آرشیو عکسهایش شاخههای مختلفی از عکاسی را در خود دارد: از گزارشهای خبری و سیاسی تا عکس پرترهی استودیویی، از مستندنگاری اجتماعی تا عکس تبلیغات، از عکاسی معماری تا عکس طبیعت، از قومنگاری تا تجربیات شخصی و انتزاعی. و آنچه که بیش از همه این گستردگی را موجه میکند، استمرار و تداوم فعالیتی اینچنینی در مدتی طولانی است. از سالهای ۱۳۴۰ تا همین امروز. فرشید آذرنگ -- عباس مرادی عباس مرادی نابگرا و مطلقگرا بود. و اتفاقاً اگر در یادها ماند، به همین خاطر بود. برخلاف آموزهها و تشکیکهای عکاسان محبوبش (وینوگراند و فریدلندر) به شدت به آرمانهای تصویری مدرنیسم و وجه صرفاً تصویری و دیداری، و فرم عکس باور داشت و همین امر تناقضی را اشکار میکرد. این تناقض ناشی از محیط عکاسانهی پیرامون او بود. همهی اینها باعث میشد که او خود را از جامعهی منفعل و کسالتبار عکاسی ایران (حداقل درآن مقطع) متمایز که نه، دست کم منفک کند. عباس مرادی هنوز بار نداده بود که ریشهاش قطع شد. در نبود او به بودش فکر میکنیم و میهراسیم که ناگهان صدای مردانهی همیشه معترضش را بشنویم… پیمان هوشمندزاده پیمان هوشمندزاده، عکاس پرشور و سرحالی است که در فراز و نشیبی سینوسی، دائم مخاطبش را امیدوار و ناامید میکند! او تربیت و رشد یک عکاس مستند اجتماعی را دارد و بیپروایی و رهایی یک عکاس شخصی که بیسفارش عکس میگیرد. سفارشهایش را خودش به خودش میدهد و قصد کرده تا عادات رفتاری آدمهای دور و بر همین سالهایمان را به تصویر بکشد. عادات بعضا غریب و نامعمول ما، که دائما از گوشه و کنار عکسها و قصههایش بیرون میزند. عباس کوثری انتشار روزنامه همشهری (درست ۲۰سال پیش) و روزنامههای بسیار متعدد و متنوعی (همچون، صبح امروز، جامعه، توس و شرق) که از اواسط دهه ۷۰ به بعد به دکهها آمد، پایان دوران روزنامههای تک رنگ و فاقد جذابیت عصر بود که بیش از ۵۰ سال، جدا از معنای انحصار، دیگر تبدیل به یک عادت مطبوعاتی شده بودند. حالا دیگر به جز محتوای مطالب این شکل ظاهری روزنامه و به تبع آن عکسهای منتشر شده در آن بودکه رکنی اصلی را در توفیق آن بازی میکرد. شهریار توکلی احمد عالی پیشآهنگ عکاسی هنری ایران است، یکه و تنها عکاس در میان هنرمندان مدرن دههی چهل ایران. در فضایی که یک عکس ساده اثر هنری نیست، احمد عالی چندین تایشان را خلاقانه کنار هم مینشاند و اینگونه دست و ذهنش را در این فرآیند خودکار دخیل میکند. در آثار احمد عالی تمهید بهرهگیری از چند عکس برای ساختن یک اثر واحد از انگیزهی شکلگیریاش فاصله میگیرد و تا به امروز به عنوان یکی از تکنیکهای اصلی آثار هنرمند همراه او میآید. احمد عالی با این عمل در «فضا»ی روبهروی خود دست میبرد و گاه امتداد دو وجه اساسی آن یعنی مکان و زمان را قطع میکند، گسترش میدهد، کش میآورد، تا بینهایت بسط میدهد و حتی تغییر ایجاد میکند. سارا شوقی سارا شوقی اصلاً ایرانی است و زادۀ انگلیس، تحصیلات تجسمیاش را همانجایی که بزرگ شده و رشد کرده، خوانده و آثارش را نیز تحت تأثیر همان فضا خلق میکند. در نتیجه جستجوی نشانههایی از فرهنگ و هنر ایرانی در آثار او چندان راه به جایی نمیبرد. اما توفیق او در خلق هر عکس تازه و قابل قبول در مقام هنرمندی جوانکه اتفاقاً با ماهم نسبت است مایه مباهات است. حسن غفاری لزومی ندارد حسن غفاری را از نزدیک بشناسید یا پای صحبتها و قصههایش بنشینید تا دریابید که در این بیست سال اخیر چه سفرهای پرمشقتی را برای عکاسی به دور ایران رفته. با نگاه کردن اجمالی به کارنامه پر تنوع او نیز میتوان خیلی سریع دریافت که چه سعی جانکاهی صرف فراهم آمدن آرشیو طلایی و پرتنوع او شده (که دو کپی از آن را در دو گاوصندوق در دو شهر ایران نگهداری میکند). گنجینه بصریای از زندگی آدمها (به خصوص عشایر) در جای جای ایران. از آن دستاوردهایی که زمان روز به روز ارزششان را بیشتر میکند. عکسهایی که بخشی از خاطره قومی کشور ماست. جاسم غضبانپور جاسم غضبانپور حدود چهل سال است که عکاسی میکند، از ده سالگی تا امروز. حاصل این گشتوگذار چهلساله، به تصویر کشیدن آن چیزیست که بر او و مهمتر از آن بر همهی ما گذشته است. او تاریخ عمدتاً تلخ معاصر ما را پیش رویمان میگذارد و به حافظهی ما شکل میدهد. تعهدش نه به سیاست که به خودش است. با دوربین میبیند و مدام مشق مینویسد. تورج حمیدیان --
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.