نقاشی قاسم حاجیزاده چندرگه۱ است.
این چندرگهبودن، آن را، بیآنکه ثقیل و روشنفکرانه باشد، غنی و پیچیده کرده است.
ترکیب چند الگوی تصویری و منابع الهام مختلف، طعمهای متفاوت و حتی به شدت متعارضی، مثل تلخی و شیرینی به آثار او میدهد. حاجیزاده فرمول خاص خودش را برای این ترکیب دارد که در مرز بین شوخی و جدی، خامدستی و استادکاری، زشتی و زیبایی، و دافعه و جاذبه ساخته میشود.
اصلیترین الگوی تصویری حاجیزاده عکسهای قدیمی است. او از اولین نقاشان ایرانیست که از دههی ۵۰، ملهم از عکسهای قدیمی نقاشی کرده است. کار او در آغاز که از عکسهای پرترهی شاعران مدرن، خوانندهای مثل مهوش، و عکسهای روزنامهای و مجلات فرهنگ عامه استفاده میکرد، به تصور مرسوم از «نقاشی پاپ» نزدیک بود. اما پس از گذشت چند دهه وقتی به کارنامهی کاری او نگاه میکنیم رگهی تاریخنگاری و مردمنگاری در نقاشیهای او را پررنگ میبینیم. این ویژگی به دلیل انتخاب عکسهاست: عکسهای زنان قاجار، عکسهای میرزا کوچکخان و یارانش که تحت عنوان «جمهوری شوروی ایران» دست به مبارزه با حکومت مرکزی زدند و عکسهای مردان زنپوش در دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی، که متعلق به دورهی قاجار و پهلویاند، [و تا جایی که دیده و میدانم] بدنهی اصلی نقاشیهای او را شکل میدهند. در جامعهی ایران مرسوم است که نقاشی از زنان خواننده، شاعران معروف، و مناظر زیبا از دریا و آسمان را به دیوار خانه و قهوهخانه و غیره آویزان کنند، اما سَر بریدهی میرزا و مردان زنانهپوش را نه! حاجیزاده از زیباشناسی عامهپسند شروع میکند اما به جاهای دورتری میرسد.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.