«بر این زمین سوخته» یکی از مجموعه متونی است که به مسائل، اتفاقات، و رویکردهای روزهای اولیهی انقلاب میپردازد. متنهای پیشین این مجموعه بیشتر پیرامون وقایع مربوط به دانشگاه در اردیبهشت ۱۳۵۹ بود، اما در این متن دربارهی نسبت رویدادها، موقعیت گنگ، جو حاکم روزهای بعد از انقلاب، و چشمانداز آیندهی آن میخوانیم.
***
امروز نیز ظاهراً کار از همان قرار است، اما نه به سادگی واقعۀ قبلی. حقیقت اینست که چون حکومت بعثی عراق از مبارزات خلق کرد به وحشت افتاده است به یکی دو نقطۀ مرزی ایران حمله کرده است. و باز حقیقت این است که عناصر وابسته به عراق در تأسیسات نفتی ایران انفجارهایی ایجاد کردهاند. اما این دو به تنهایی نمیتواند توجیهی برای بسیج ارتش ایران به کردستان بشود. راندن ایرانیان عراقی طبق یک محاسبۀ دقیق حکومت عراق این بار نیز تکرار میشود. اما اینهمه انگار چارۀ کار نیست. مبارزات خلق کرد در عراق و ایران، بهویژه ایران اوج بیشتری گرفته است. حکومت بعثی میبایست چه بکند تا هر دو حکومت به بهانۀ حفظ مرزها ارتش خود را به سوی مرز فیمابین گسیل دارند و تعلق کردها را به این یا آن کشور با معیار برونمزری به محک بزنند؟ هر سازمان و گروه در دو سوی مرز موجودیت کشور را بر خودمختاری یک جزء ترجیح خواهد داد و این ظاهراً تکرار تاریخ خواهد بود. اما مختصۀ دورۀ پس از قیام ۲۲ بهمن حادثههای بسیط نیست، و حداقل در ایران به دلیل حضور فعال تودهها تنها نمیتوان با یک یا دو حادثه کاری را توجیه کرد. شهادت آیتاللّه صدر و خواهرش برای برانگیختن تودهها و توجیه بسیج ارتش فاجعهای مکمل است که حاکمیت ایران نیز با استفاده از قطره قطرۀ آن پیام حکومت عراق را به خوبی میگیرد. اما دو ارتش در مقابل هم نخواهند ایستاد. و همزمان با این حوادث است که فاجعۀ دانشگاهها، آن هم سازمانیافته مطرح میشود، و ریاست جمهوری در میان خون و اجساد شهدای دانشگاه «تولد»ی دیگر را جشن میگیرد.
اما گفتن اینکه این حوادث همه و همه به خواست هیئت حاکمه و با این توالی و تداخل به صحنه میآید، یکطرفه دیدن قضایاست. میدانیم که این آمریکاست که روابط سیاسیاش را با ایران قطع میکند، خرید نفت از ایران را تحریم میکند و با این کار، ضد آمریکایی بودن هیئت حاکمه را جار میزند، مگر ممکن است هیئت حاکمه را دستنشاندۀ آمریکا دانست وقتی آمریکای پدرسوخته اینطور با این نازنینان بد تا میکند؟ گسیل داشتن ناوگان های جنگی آمریکا به اقیانوس هند و خلیج فارس و محاصرۀ اقتصادی نیز چهار میخه کردن ضد امریکائی بودن هیئت حاکمۀ امروز ما است. پس اگر در این مرحله که اروپا و ژاپن نیز به دنبال آمریکا میروند و خواهند رفت گروهی با یک خواست بر حق در مقابل هیئت حاکمه قرار بگیرد برای اذهان ساده این باور پیدا خواهد شد که حتی انقلابیترین گروهها نیز وابسته به سیاست آمریکا هستند. تازه پشتبند همۀ اینها شکست تلاش آمریکا برای آزادی گروگانها است، پردۀ دیگری تا این یا آن ذهن ساده را به حل معادلۀ پیچیدۀ «دو دو تا مساوی است با چهارتا» قادر سازد: مبارزه با حکومت بعثی عراق یعنی بمباران سقز و سنندج و بانه، مبارزه با آمریکای پدرسوخته هم یعنی رژۀ سه روزۀ عربدهکشان و قدارهبندان در جلو دانشگاهها و حملۀ مکرر آنها در سراسر کشور به دانشجویان، مقابله با حملههای احتمالی آمریکا هم یعنی کمک گرفتن از رمل و اسطرلاب، و نفرین و ناله کردن.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.