سهشنبه ۲۸ آبانماه، منوچهر یکتایی، در سن ۹۸ سالگی درگذشت. متاسفانه خبر درگذشت او به دلیل قطعِ اینترنت و حوادث سیاسی-اجتماعی کشور، با چند روز تأخیر به گوش اهالی فرهنگ و هنر رسید. «حرفه: هنرمند» مرگ این هنرمند نامدار کشورمان را تسلیت میگوید.
یکتایی از نسل دوم نقاشان نوگرای ایرانی بود که بیش از هر چیز با ضربقلمهای قوی، ضربههای کاردک، و جرمِ رنگهای ضخیم و پرمایهای شناخته میشود که طبیعت بیجانها، مناظر و فیگورهای تغزلی و زیبای آثار او را در سبکی نیمهانتزاعی-نیمهفیگوراتیو شکل میدهند. در جوانی تحصیل در دانشکدهی هنرهای زیبا را نیمهکاره رها کرد، و در سال ۱۳۲۳ به امریکا سفر کرد. پس از یک سال به فرانسه رفت و در «مدرسهی عالی هنرهای زیبای بوزار» درس خواند، سپس به نیویورک بازگشت و با مکتب نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی همراه شد و نقاشیهایش در کنار آثار هنرمندانی از جمله دکونینگ، پولاک، بارنت نیومن و فرانس کلاین که از دوستان نزدیک او بودند، به نمایش درآمد. نکتهی بااهمیت اینجاست که در نقاشیهای او ردپای هر سه دورهی زندگی او را میتوان دید: تغزل و شاعرانگی ایرانی، رنگگرایی و زیباپرستی فرانسوی و در نهایت نقاشی آزاد و کنشی آمریکایی. به این دلیل است که تاماس مکاِولی، منتقد و پژوهشگر آمریکایی، نقاشی یکتایی را برآمده از فرهنگی چند رگه توصیف میکند. نمایش مکرر آثارش در ایران و تاثیری که بر نقاشان جوانتر گذاشت، میتواند همچون گواهی بر انس و آشنایی نقاشیاش با چشمان مخاطب ایرانی تفسیر شود. با اینحال «ایرانی» بودن یا انضمامیت آثارش (که خود او قویاً به آن اذعان داشت) به هیچوجه از جنس دغدغههای هویتی- ملی هنرمندان همدورهی او در سالهای دههی ۴۰ و ۵۰ نبود و در آن زمان از معدود نقاشانی محسوب میشد که به نوشتهی خیزران اسماعیلزاده «خود را از دغدغه، ضرورت یا وسواس ابداع سبک/سنت هنریِ ملی خلاص و حوزهی جستوجویشان را به بوم خود و تمرین درون این چهارچوب و استمرار در جزئیاتی کمتر بلندپروازانه و بیشتر نقاشانه خلاصه کردهاند.» یکتایی در گفتوگویی با آیدین آغداشلو که در سال ۱۳۵۵ صورت گرفته و در شمارهی ۱۵ حرفه: هنرمند (بهار ۱۳۸۵) بازنشر شده است، دربارهی مسائل تکنیکی یا نقاشانهی هنرش به تفصیل سخن میگوید.
مطالعهی بیشتر: مقالهی «تاماس مکاِویلی» با عنوان «فرهنگ چند رگه»
در پایین میتوانید گزیدهای از نقاشیهای منوچهر یکتایی را ببینید.
گزیده آثار:
دربارهی نمایشگاه منوچهر یکتایی در گالری کارما
(30 سپتامبر تا 13 نوامبر 2021)
ماه گذشته، نمایشگاهی از آثار منوچهر یکتایی در گالری کارمای نیویورک به نمایش گذاشته شد. آثار این نمایشگاه مربوط به نقاشیهای سالهای 1950 تا اوایل 2000 میلادی (1330 تا 1380) است. این آثار رویکرد بدیعِ این نقاش به فرم، رنگ و فضا را بیش از پیش نمایان میکند.
یکتایی از نسل دوم نقاشان نوگرای ایرانی است که بیش از هر چیز با ضربقلمهای قوی، ضربههای کاردک و رنگهای پرمایهای شناخته میشود که آمیختهای منحصربهفرد از آبستره و فیگوراسیون را شکل میدهند. یکتایی تحت تأثیر سالها زندگی در ایران، سفر به پاریس و مکتب نیویورک، از معدود نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعیست که به کار در ژانر طبیعت بیجان ادامه داد. او همانقدر متأثر از فرانس کلاین است که به سزان و شعر مولانا وابسته است.
در مجموعهی پیشرو، میتوان روند تکامل یکتایی در ژانر طبیعت بیجان را از اواخر دههی 1970 تا 1990 بررسی نمود. او در دهه 70 میلادی در طبیعت بیجانهای خود میوهها، گلها و ظروف را نمایش میدهد؛ آثاری که نشانگر توجه همیشگی او به خط و کاوش در آن با استفاده از کاردک است. خطوط قطع شده، عامدانه و پرجنبش در ترکیببندی سخت و محکم او نشانی از جدایی از شیوهی اجرا با ضربقلمهای آزاد در دههی 60 میلادی است.این نقاشیها پیوندی رادیکال میان بیانگری و بازنمایی است؛ بیانی که در تاشهای کوتاهِ رنگی برای نمایش پویایی زمینه و شناور بودن سوژهها و همینطور نوارهای ضخیم رنگی در نمایش میوهها و کارد و چنگالِ روی رومیز، قابل مشاهده است.
در سالهای بعد، طبیعت بیجانهای یکتایی در جستجوی مکالمهای میان درون و بیرون برمیآیندیندآ . سازههای افقی مستحکم که نمایانگر حاشیهی قابهای او هستند بیانگر موتیفیست که او در سالهای دهه هشتاد و نود بر روی آن کار میکرد. او بومهای خود را همانند فرانس کلاین و پولاک روی زمین نقاشی میکرد و با این روش فرصت ایجاد تعادل میان آزادی عمل و کنترل بر اجرا را به خود میداد.
مطالعهی بیشتر: گفتوگوی آیدین آغداشلو با منوچهر یکتایی با عنوان «تغزلی به اسم نقاشی»
در نقاشیهای یکتایی حجم به انبوهی از سطوح دو وجهی تقسیم میشود؛ او حالت پرسپکتیو هوایی را با نمای طبیعت بیجان کلاسیک ترکیب میکند، حالتی که یادآور کوبیسم است، با این تفاوت که در حالی که بعد سوم حجم را بازنمایی میکند، تمایز میان فیگور و زمینه را از میان میبرد.
نقاشیهای مربوط به اوایل دههی 60 میلادی در این نمایشگاه، امکان بررسی دقیقتر رنگگذاریهای روان (سیال) یکتایی را فراهم میکند. ضربقلمهای او اغلب راهی برای شناسا کردن سوژه است؛ راهی که فرم را قابل شناسایی میکند. بومهای یکتایی ضرورت زبان بصری اوست؛ زبانی که هرگز سوژهی بصری را بهعنوان تکیهگاه انتزاع از دست نمیدهد، زبانی که در آن انبوهی از لکههای زرد تعدادی لیمو را میسازد و تاشهای آبی و سفید، سایه روشنهای یک پارچه را نشان میدهد.
«این آثار او به صورت عامدانهای گذرا و نامتعین هستند؛ نقاش چیزی را انتزاع میکند، سوژهای را برمیگیرد، خواه یک پیکرهی انسانی باشد یا یک شی و یا حتی یک حالت عاطفی یا خاطرهای تاثیرگذار، و با تغییرشکل و چکیدهنگاری آن را به صورتی مبهم و در حالتِ شدن ارائه میکند».
در بخش دیگری از نمایشگاه بومهای کوچک او را میبینیم؛ چیدمان گُلهای ظریف، یک شکوفهی تک و یا دستهای گوجه فرنگی در حال رسیدن. این قابهای کوچک عمق میدان کمتری دارند و کنارهمگذاری لایههای ضخیم رنگی را در تقابل با رنگ های نرم و سبک بازنمایی میکنند. این آثار برای یکتایی عرصهای برای تجارب کوچکترند، تجاربی که نشان میدهند چگونه کوچکترین حالات میتوانند حاوی اطلاعات بصری فراوانی باشند. در این نقاشیها روح شاعرانهی آثار یکتایی بیشتر نمود دارد و در آنها برخورد دو چیز قابل مشاهده است: استحالهی حس در کلمات و زندگی در رنگ.
نمایشگاه آثار منوچهر یکتایی 30 سپتامبر تا 13 نوامبر 2021در گالری کارمای نیویورک برقرار بود.
مقالات دیگری پیرامون منوچهر یکتایی:
* مقالهی خیزران اسماعیلزاده با عنوان «جمع سبک شخصی و امر مطبوع در کار چهار نقاش: لیلی متیندفتری، منوچهر یکتایی، علی گلستانه و مهدی حسینی»
*همچنین در خردادماه ۱۳۹۶، گالری دستان نمایشگاهی با عنوان «منوچهر یکتایی و لیلی متیندفتری: یک گفتوگوی دیداری» برگزار کرد که در آن آثاری از این دو هنرمند به نمایش گذاشته شده بود. نقدی دربارهی این نمایشگاه با عنوان «گلهای گداخته و صورتهای صامت» را میتوانید مطالعه کنید.