رامبرانت / Rambrandt

مستند شاهکارهای متأخر رامبراند

مستند «رامبراند: طرحی درباره‌ی شاهکارهای متأخر»

سه یادداشت بر سه پرتره‌ی رامبراند

The Anatomy Lesson of Dr. Nicolaes Tulp rembrandt dutch painters

ویدئو: تحلیل تابلویی از رامبراند

رامبراند / نقاشی فیگوراتیو / تابلوی پاس شبانه / تاریخ نقاشی غرب

ویدئو: نقاشی «پاس شبانه» اثر رامبراند

معرفی مقالات مجله درباره‌ی ژانر پرتره‌نگاری

مکاشفه‌گرانِ طاعون

de Velázquez en las Meninas

ویدئو: تاریخ ضربه‌قلم (قسمت اول)

رامبراند / منوچهر معتبر

پنجره‌ی عقبی: شاگرد و استاد / منوچهر معتبر

رامبرانت اغلب پیرمردان، چهره‌ی خود و اعضای خانواده‌اش را به روش کاراوادجو نقاشی می کرد. معروفیت او در آمستردام با پرده‌ی درس کالبدشکافی دکتر تولپ (۱۶۳۲) که نمایانگر تحولی در چهره‌نگاری گروهی بود، آغاز شد. بعدها مشهورترین اثر خود را با عنوان گشت شبانه پدید آورد. او در این نقاشی به منظور تبدیل رویدادی بی‌اهمیت به یک درام تصویری، تک‌چهره‌های فردی را تابع مقتضیات ترکیب‌بندی قرار داد. بنابر افسانه‌ای که در سده‌ی نوزدهم ساخته شد، این نقاشی اعتراض شدید سفارش‌دهندگان را برانگیخت که چرا رامبراند در قبال دریافت کارمزد مساوی از هریک از ایشان فقط چند چهره را با وضوح کامل نشان داده است.
کاربست اسلوب تدرج ملایم رنگ‌سایه‌ها، به او امکان داد تا حالت روانی متغیّر آدمی را بنمایاند. این رویکرد را می توان «روانشناسی نور» نامید که در پرده‌های مذهبی و تک‌چهره‌های متأخر رامبرانت در نهایت استادی به کار
گرفته شد، همچون تابلوهایی چون: بازگشت فرزند مسرف ـ حدود ۱۶۶۵؛ و یا خودنگاره‌ای از خودش در حدود ۱۶۶۳. در این آثار حوزه‌های تیره و روشـن قاطعانه و «کاراوادجـووار» از یکدیگر جدا نشـده‌اند. بلکه نور و سایه به‌آرامی و با ظرافت درهم می‌آمیزند. شکل‌ها را آشکار و پنهان می‌کنند و کلیت بصری سرشار از سکوتی روحانی و تعمقی فیلسوفانه پدید می‌آورند.
رامبرانت مانند روبنس از دستاورد تیسـیـن در فن رنگ‌روغن بهره گرفت، اما اسلوبی متفاوت ابداع کرد. در جوانی سـنت «ساخت و سـاز» هلندی را کنار گذاشت و رنگ‌مــاده‌ی لختـه‌ای و ضخیم را برای برجسته‌نمایی پیکرها و جامه‌ها بـه کار برد. با قلم‌موی انباشته از رنگ و ضربه‌های محکم، و گاه با خراش‌های ته قلم‌مو، بافتی را بر سطح بوم ایجاد می‌کرد که حتی از فاصله‌ی دور قابل رؤیت بود.
رسامی و چاپگری در دستان رمبرانت به هنرهایی مستقل و مهم بدل شـدند. او در طرح‌هایش اغلب از ضربه‌های قلم نی استفاده می‌کرد و باسمه‌ها را با خطوط روان و هاشوهای ظریف می‌ساخت. می‌توان گفت او در چاپگری مقامی هم‌ردیف استادانی چون دورر داشت. در منظره‌هایی مانند چشم‌انداز زمستانی (۱۶۴۶) با قلمزنی راحت، رنگ‌گذاری ضخیم و لعابرنگ‌کاری، راه تازه‌ای را به روی رئالیست‌ها گشود. از سبک نقاشی رامبرانت نه فقط شاگردان او، بلکه هنرمندانی چون کوربه نیز بسیار بهره گرفتند. اگرچه در بررسی اخير اصالت تعدادی از آثار منسوب به رامبراند مورد شک قرار گرفته است، این مسئله نه ارزش زیبایی‌شناختی هنر او را تقلیل می‌دهد و نه از اهمیت مقام وی در تاریخ هنر می‌کاهد.
از جمله دیگر آثارش می‌توان اشاره داشت به: نقاشی‌های خودنگاره (۱۶۲۹)؛ چهره‌ی پیرزن (۱۶۳۴)؛ ساسكیا به عنوان فلورا (۱۶۳۵)؛ پایین آوردن پیکر مسیح از صلیب (۱۶۵۳)؛ شقه‌ی گاو (۱۶۵۵)؛ تیتوس در حال مطالعه (۱۶۵۶)؛ شلاق‌زنی بر بدن مسیح (۱۶۵۸)؛ تکذیب پطرس قدیس (۱۶۶۰) آب‌مرکب زن خوابیده (حدود ۱۶۶۸). –

فرم و لیست دیدگاه

ارسال دیدگاه

۲ دیدگاه‌

  • ofogheroshan

    نور تو کارای رامبرانت از حالت مادی فراتره و به موضوعی فرازمینی تبدیل می‌شه

    پاسخ
  • B6artist

    در مقابل آثار رامبرانت فقط باید تعظیم کرد. استاد تمام دوران‌هاست

    پاسخ
سبد خرید۰ محصول