کمال الدین بهزاد / Kamāl ud-Dīn Behzād

کمال الدین بهزاد، نگارگر ایرانی، هنرمندی نوآور و چیره‌دست بود که راهی تازه در عرصه‌ی نگارگری ایرانی گشود و تأثیری وسیع بر کار نقاشان بعدی در ایران، هند، ترکیه و آسیای میانه گذاشت.
بهزاد در کودکی یتیم شد و روح‌الله میرک در هرات سرپرستی‌اش را بر عهده گرفت. سپس به او فن نقاشی آموخت. در طول سال‌های متمادی، بهزاد در محفل امیر علی‌شیر نوایی و به تشویق و حمایت او پرورش فکری و هنری یافت. سپس به خدمت سلطان حسین بایقرا درآمد (حدود ۸۹۰ ق). پس از استیلای ازبکان بر هرات، مدتی در این شهر باقی ماند و به فعالیت خود در دربار جدید ادامه داد. بعدها به تبریز رفت و در زمان شاه اسماعیل اول صفوی به سرپرستی کارگاه کتابخانه سلطنتی هنری منصوب شد. محتملاً این سمت را تا اوایل سلطنت شاه تهماسب اول نیز بر عهده داشت. هنگام اقامت در هرات و تبریز به پرورش شاگردان برجسته‌ای چون قاسم علی، شیخ‌زاده و میرمصور همت گماشت.

زلیخا و یوسف

زلیخا و یوسف

پیکار خاک و کاخ، تجزیه‌ و تحلیل «ساختن کاخ خورنق» اثر کمال‌الدین بهزاد/ جواد مدرسی

پیکار خاک و کاخ، تجزیه‌ و تحلیل «ساختن کاخ خورنق» اثر کمال‌الدین بهزاد

نقاشی‌های بسیاری را به کمال الدین بهزاد منسوب کرده‌اند. ولی عقیده‌ی رایج بر آن است که فقط سی و دو تصویر را می‌توان از آثار راستین او به شمار آورد. البته این آثار فقط بر ده سال از دوران طولانی فعالیت هنری‌اش گواهی می‌دهند (۸۹۱ – ۹۰۱ ق). همه‌ی کارشناسان شش نگاره‌ی نسخه‌ی «بوستان» سعدی محفوظ در دارالکتب قاهره را جزو مهم‌ترین آثارش محسوب می‌کنند. هرچند که فقط چهار نگاره از آن‌ مجموعه رقم دارند. در دو نسخه‌ی «خمسه»‌ی نظامی موجود در کتابخانه‌ی بریتانیا نیز هجده نگاره به قلم بهزاد را می‌توان تشخیص داد.
بهزاد در مکتب هرات پرورش یافت ولی با توانایی شگرفی که در ترکیب‌بندی هماهنگی رنگ‌ها و توازن شکل‌ها داشت، باعث و بانی تحولی مهم در سنت نقاشی ایرانی شد. او به مدد خطوط شکل‌ساز قوی و پویا، پیکرهای یکنواخت و بی‌حالت در نقاشی پیشین را به حرکت درآورد. طبیعت و معماری را به مکان فعل و عمل آدم‌ها بدل کرد و در این محیط، برای هر پیکر جایی مناسب در نظر گرفت. با بهره‌گیری از تأثیرات متقابل رنگ‌ها بخش‌های مختلف تصویر را با هم مرتبط ساخت. به منظور استحکام ساختار کارش به روش‌های هندسی ساختمان ترکیب‌بندی روی آورد. بدین سان، او توانست میان آدم‌ها، اشیا و محیط ارتباطی منطقی برقرار کند که دستاوردی تازه در نقاشی ایرانی بود. تفسیر واقع‌گرایانه از رویدادهای داستان، و توجه به جلوه‌های زندگی واقعی وجه دیگری از نوآوری‌های بهزاد بود. او در تجسم محیط و زندگی و کار مردم گاه تیزبینی بسیار از خود نشان می‌داد.
بهزاد هیچ‌گاه برداشت معنوی از مضمون شعر یا داستان را فدای توصیف وقایع عادی نمی‌کرد. از سوی دیگر او برای تجسم دنیای واقعی روشی مبتنی بر اصول زیبایی‌شناسی نگارگری ایرانی را برگزیده بود و از این رو، واقع‌گرایی او ماهیتاً با طبیعت‌گرایی اروپایی تفاوت داشت.
در نقاشی بهزاد، احساس و تعقل به طرزی ظریف و هنرمندانه متعادل شده است. در حقیقت نحوه‌ی نگرش او به انسان با شیوه‌ی کاربست رنگ و خط و به‌طور کلی با چگونگی انتظام ساختار آثارش انطباق کامل دارد. این محتوای انسان‌گرایانه و قالب ملازم با آن در تاریخ نقاشی ایرانی بی‌سابقه است. او مکتبی جدید پدید می‌آورد ولی به نظر می‌رسد که شاگردانش بیشتر به اسلوب استادانه‌اش جلب می‌شوند تا نوآوری‌های او. با این حال، خط پیوسته‌ای را از مکتب او تا مکتب اصفهان می‌توان تشخیص داد.
از جمله آثارش می‌توان به این نگاره‌ها اشاره کرد: زاری پسر هنگام خاک سپاری پدر [منطق‌الطیر عطار] (۸۹۲) ق)؛ سعدی و جوانی از کاشغر [گلستان سعدی] (۸۹۲ ق)، گریز یوسف از زلیخا [بوستان سعدی ] (۸۹۳) ق)؛ جنگ شترسواران [خمسه‌ی نظامی] (حدود ۸۹۵ ق)؛ ساختن قصر خورنق [خمسه‌ی نظامی] (۸۹۸ ق)؛ حضرت محمد (ص) و خلفای راشدین [حیرت‌الابرار امیر علی‌شیر نوایی].

فرم و لیست دیدگاه

ارسال دیدگاه

۰ دیدگاه‌

هنوز دیدگاهی وجود ندارد.

    سبد خرید۰ محصول