الکس کُلویل (۲۰۱۳-۱۹۲۰) از جمله نقاشان رئالیست سدهی بیستم بود که به جنبش هنر مدرن نپیوست و سبک و سیاق و جهانبینی خود را در همان محدودههای نقاشی بازنمایانه شکل داد و تجسم بخشید. او که از «تصاویر مندرآوری در داخل کلهاش» پریشان میشد، نقاشی را عمدتاً از مشاهدهی محیط پیرامونی زندگی خود آغاز میکرد و فضاهای ساکت و ساکن را با نگاهی سرد و بافاصله مصور میساخت. شخصیتهای اصلی آثارش افراد تنها، زوجها و حیواناتاند، و در نقاشیهایش خبری از جمعیتها، و قیل و قال شهر و شهرنشینی نیست. چنین ویژگیهایی سبب شده که او را «ادوارد هاپر» کانادا بنامند.
او سالها در سَکویل، شهرستانی کوچک در شرق کانادا زندگی کرد و خود را نقاشی «محلی» (regionalist) میدانست که احساس تعلق عمیقی به مکان زندگیاش دارد؛ مکانی که بداند در آن چه خبر است و زمان لازم برای شناخت عمیق آن را داشته باشد. بنابراین مضمون اغلب نقاشیهایش را نواحی و آدمهای سَکویل، همسرش، خانوادهاش و حیوانات خانگیاش تشکیل میدهند، اگرچه این موضوعات را بهرغم ویژگیهای اقلیمی و محلیشان، به نحوی نقاشی میکرد که طنینی کلیتیافته و عام مییافتند، و مواجههی مسألهساز و پرسشبرانگیز آدمی با زیستجهان، سرنوشت، طبیعت و «دیگری» را نمایان میکردند. به نظر میرسد در نقاشیهایش هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و او چیزی جز گذران عادی شبانهروز را نمیکشد، با اینحال نیروی پنهان فراگیری در آنهاست؛ گویی نقاش در عادیترین لحظات چیزی را میبیند که مارتین هایدگر آن را شگفتترین شگفتیها میدانست: در-جهان-بودن یا هستیداشتن موجودات. هر احساسی در ذیل این در-جهان-بودن موجوداتْ تصویر و تداعی میشود؛ آرامش، اضطراب، تأمل، انتظار و ملال. از اینرو شاید مسیر او را بتوان حرکت از مشاهدهی صحنههای محلی تا تجسم تصاویری هستیشناختی و انسانی تعبیر کرد.
در ویدئوی زیر از شبکهی CBC که در سال 1967 از کلویل ضبط شده است، تصویر مردی آرام را میبینیم که با طمأنینه و خودآگاهیْ دربارهی تعلقش به مکان، دوری از حواشی و مناسبات دنیای هنر، و تمرکز مفرطش بر نقاشی سخن میگوید.
فارغ از هرگونه تفسیری از آثار او، مطالعهی نقاشی کُلویل نشاندهندهی امکانات بالقوهی رئالیسم و اهمیت کار صبورانه و طولانی در یافتن نگاه شخصی است. از اینرو، بخش «چهره فصل» شمارهی ۷۵ مجله، به الکس کُلویل اختصاص دارد. مقالاتی در مورد او نوشته و ترجمه شده و برخی از نقاشیهای شاخص او، به جز آنهایی که به دلیل برهنهنگاری امکان انتشارشان وجود نداشت، در این پرونده به چاپ رسیده است.
مقالهی اول این پرونده شامل اطلاعات زندگینامهای و برشمردن برخی از ویژگیهای اساسی کار اوست.
مقالهی دوم شیوه و اسلوب نقاشی الکویل را شرح میدهد.
مقالهی سوم به قلم مارک چیتهام با عنوان «جهان، اثر و هنرمند : کولویل و اشتراکِ بینایی»، با تکیه بر گفتههای خود نقاش، تحلیلی از نشانههای مرموز آثار او و نقش مخاطب در فهم آنها ارائه میدهد.
مقالهی چهارم با عنوان «الکس کلویل، ادای حق مطلب در باب واقعیت» به قلم دیوید هوز، مقایسهی تطبیقی آثار کلویل با نورمن راکول آمریکایی است تا از دل این مقایسه تفاوت مفهوم عدالت در کانادا و در آمریکا را نشان دهد.
و مقالهی پنجم با عنوان «تأملاتی در باب بودن و اخلاق: هنر اگزیستانسیالیستیِ الکس کلویل»، به تاثیر فلسفهی غالبِ پس از جنگ جهانی دوم یعنی اگزیستانسیالیسم بر نقاشی کُلویل اشاره میکند.