اکثراً دیوید هاکنی را با "کلاژ عکس"هایش به خاطر میآورند. ترکیببندیهایی چشمگیر و در ابعاد بسیار بزرگ متشکل از عکسهای کوچکتر، که در عین به تصویر کشیدن هر جزء کلیتی از یک فضا، چهره یا حرکت را از زوایای مختلف نشان میدهد.
دوربینهایی که روز به روز کوچکتر میشدند. دیوید هاکنی عکسهایی با پرسپکتیوهایی روز به روز بیشتر و متنوعتر، خلق میکرد. دو دههای میشود که از اوج گرفتن عکاسیهای هاکنی میگذرد. شهرت وی به عنوان یک هنرمند؛ بزرگتر از عکاس بودن یا نبودن اوست.
در این جستار کوشیدهایم با پنج مقالهی "قدم زدن در باغ ذن" به قلم رامین شیخانی، "عکاسی استعلایی هاکنی" به ترجمهی فرشید آذرنگ، "پرسپکتیو" به قلم دیوید هاکنی، "در اقلیمی دیگر" نوشتهی یوریک کریممسیحی و طی گفتوگویی با دیوید هاکنی تحت عنوان "نوع جدیدی از روایت" با جهانبینی ذهنی و تصویری این هنرمند معاصر آشنا شویم.
در مقالهی نخست رامین شمخانی ابتدا به «کلاژ عکس»های دیوید هاکنی اشاره کرده و در ادامه به تفصیل به روند شکلگیری هاکنی میپردازد.
در متن "عکاسی استعلایی هاکنی"، نخست عکسهای هاکنی به سه دسته تقسیم شده است. در ادامه با توجه به این دستهبندیها به شرح آثار هاکنی پرداخته شده است.
در متنی دیگر، هاکنی به مبحث پرسپکتیو و پیشینهی آن در هنر غرب پرداخته است. او در این متن ابتدا به دنبال چراییِ عدمِ استفاده از پرسپکتیو در هنر ایران و چین و ... بوده است. در نهایت از نگاه خود نسبت به این مفهومِ کلیدی، در آثارش میگوید. یوریک کریممسیحی در متنی کوتاه شرح میدهد که هاکنی چگونه با تکهتکه کردنِ عکسها، طرحی نو در انداخته است.