کمتر عکاسی را در تاریخ عکاسی سراغ داریم که به نوعی وسوسه عکاسی از خود (خودنگاری - سلف پرتره) را تجربه نکرده باشد. بعضیها جدی و مستمر و به دفعات و برخی نیز هر از گاه و تففنی و اتفاقی.
جذابیت این تصاویر خودنگاره (سلف پرتره) نه تنها در دیده شدن چهرۀ همیشه پنهان خود عکاسها است. که نیز تجربۀ نوع نگاه و برخورد تصویری آنها با خود است. این که هرکس میکوشد تا خودش را در قلمرو زبان آشنای تصویریاش بگنجاند. تنوع و تعدد این تصاویر، به گستردگی عکاسان شاخصی است که خلاقیت تصویری دارند. هنرمندانی که هریک حاصل دنیایی شخصی، فردی و منحصربهفرداند. در این بخش ضمن یادآوری از این گونه آثار در تاریخ هنرهای تجسمی مشخصاً به رویکردهای مختلف هنرمندان تاریخ عکاسی میپردازیم. در پایان نیز برحسب ظرفیت و گنجایش محدود صفحات. خودنگاره تعدادی از عکاسان ایرانی در نسلهای مختلف را با همراهی نوشتههایشان گنجاندهایم. تا بازتاب گوشهای از تلاشهای تصویری هنرمندان عزیز کشورمان باشد.
در این جستار کوشیدهایم با مقالاتِ "خودهای دیگر در خودنگاری عکاسانه" با برگردان فرشید آذرنگ و فرهاد فخریان، "خودنگاری" به قلم جولیان بل و "نمونههایی از عکاسی خودنگاری در ایران" مروری اجمالی بر این گونه از عکاسی داشته باشیم.
در متن نخست نگارنده به بررسی ویژگیهای خودنگاری (سلف پرتره) و رابطهی آن با «خود» به ویژه در عکاسی میپردازد.
در مقاله "خودنگاری" به بررسی ماهیت فردیت در این ژانر هنری پرداخته شده است. «خودنگاری هنری فردی و معطوف به شخص است. این هنر با ایجاد تماس بین دو مرز دیدن و دیده شدن، فضایی خارقالعاده را آشکار میکند. با مشاهدۀ تکچهرهها، ما خود را به واسطۀ کششی که از این چشمان بدگمان، دودل و متعجب ناشی میشود گیج و آشفته مییابیم. در حالی که یک نکتۀ مشترک، این نگاههای سرد را به هم پیوند میدهد و آن این که همۀ آنها هنرمند هستند.»
در متن آخر علاوه بر نمونههایی از عکاسی خودنگاری در ایران، عکسنوشتههایی نیز از برخی از این عکاسان منتشر کردهایم.