مقالهی «معضل روز گروندهاگ» نوشتهی مایکل جانسن است که حمیدرضا کرمی آن را به فارسی برگردانده است. «روز گروندهاگ» اشاره به یک روز (دوم فوریه) دارد که مراسمی سنتی در آن روز هر سال تکرار میشود. مراد از انتخاب چنین تیتری در اصل مقاله این بوده که به جهت تکرار این روز (مانند ایام نوروز در ایران) سیر سفارشهای تکراری مانند کارت پستال و... شروع شد. این مطلب به تکرار به عنوان عاملی محدودکننده و یک معضل میپردازد. و بررسی میکند که چگونه این محدودیت برای بعضی گرافیک دیزاینرها عامل بروز خلاقیت میشود. و در کل گرافیک دیزاینرها را در مواجه با تکرار و چگونگی حل آن به جالش میکشد.
برای دریافت مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.
برای مطالعه مقالات بیشتر پیرامون فلسفه گرافیک اینجا را کلیک کنید.
بخشی از مقاله:
شاید از آخرین باری که پروژه گرافیک اجرا شده است، واقعاً چیزی تغییر نکرده باشد. شاید فقط یک مشتری راحت طلب، مورد مناسبی را از سال گذشته پیدا کرده. و به سادگی تاریخ آن را تغییر داده باشد. انگیزههای زیادی برای پرداختن به موضوع روز گروندهاگ وجود دارند. اما همۀ آنها نیاز به خلاقیت دارند، تا از پسِ حل معضلی برآمد که شبیه اجرای تکراری چیزی به نظر میرسد که پیشتر آن را انجام دادهاند.
ما با این مشکل غیرعادی در جایی مواجه میشویم که حرفهایهای گرافیک با آموزش بالا، و آمادگی پرداختن به موضوعات متفاوت و بهکارگیری شیوههای جذاب، خود را رو در رویِ حل مسائل تکراری با سبکی متفاوت مییابند. و به دنبال یافتن راهحلهای تازه برای مشکلات کهنه برمیآیند. شما چنین مشکلی را چگونه حل میکنید؟ میتوانید آن را نادیده بگیرید...