37
پنجرهی همسایه: عکاسی ژاپن
1. عکاسی ژاپن همانقدر مستقل و منحصربه فرد و جزیرهای است که خود ژاپن و دیگر مظاهر فرهنگیاش. همسویی آنان با روند مدرنیسم جهانی، پس از انقلاب میجی در اواخر قرن 19 تا به امروز، بیشتر از سر نیاز و ضرورت بوده تا تظاهر و اَدا.
بر خلاف انتظار و توقع ما از جامعهای با بافت سنتی، محافظه کاری چندانی در تاریخ هنرشان دیده نمیشود. عکاسان ژاپنی نیز (مانند دیگر هنرمندانش)، در هر ژانری از عکاسی، تا اکستریم آن را پیش رفتهاند و میروند. انگار «نهایت» در ذهنشان معنی ندارد. و همین کار آنها را بیش از اندازه شخصی و جذاب و یگانه می کند.
2. شاید این شماره کمی تاریخی به نظر بیاید. ولی چاره ای جز این نداشتیم. به نظر می رسد که برای درک درست پدیدهها بهتر است مسیر تکوین و تکاملش را از ابتدا دنبال کنیم. آن هم پدیدهای که به زبان فارسی جز یکی دو مقاله کوتاه و فرعی، هیچ چیز دیگری تا کنون در موردش منتشر نشده.
3. میدانیم که اسمهای زیادی در این مقالات آمده. نامهایی غریبه با تلفظ های دشوار که میشد با نگاهی آسانگیر (دلخواه ما ایرانیها)، حذفشان کرد و نفس راحتتری کشید. اما اصرار داشتیم که حتی المقدور این نامها هرچه بیشتر بیایند تا تأکیدی باشند بر گستره متنوع جریانهای مختلف عکاسی در ژاپن.
محدود کردن عکاسی ژاپن در قالب دو سه نام پرآوازه و آشنای این سالها، معادل خلاصه کردن سینمای آن در حد کوروساوا و ازو و میزوگوشی است. و این یعنی فراموش کردن صدها فیلمساز و هنرمند آلترناتیو و زیرزمینی تمام دهههای ژاپن.